اگر روزی از تو پژوهش کنند
همه مردمانت نکوهش کنند.
بوشکور.
هر آنگه که رشک آورد پادشانکوهش کند مردم پارسا.
فردوسی.
نکوهش فراوان کند زال زرهمان نیز رودابه پرهنر.
فردوسی.
تو از کشورم بگذری در جهان نکوهش کنندم مهان و کهان.
فردوسی.
بی دانشان اگرچه نکوهش کنندشان آخر مدبران سپهر مدورند.
ناصرخسرو.
جهان را چو نادان نکوهش مکن که بر تو مر او را حق مادری است.
ناصرخسرو.
نکوهش مکن چرخ نیلوفری رابرون کن ز سر باد خیره سری را.
ناصرخسرو.
نکوهش مکن عاقلی را که در صف برای نشست خود آخور گزیند.
خاقانی.
عزب را نکوهش کند خرده بین که می رنجد از خفت وخیزش زمین.
سعدی.