دیکشنری
مترجم
بپرس
نکو نامی
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
نکونامی. [ ن ِ ] ( حامص مرکب ) حسن شهرت. ( یادداشت مؤلف ). نیکونامی. نیک نامی. رجوع به نکونام شود.
فرهنگ فارسی
نیک نامی : (( از شجر. شادمانی جز ثمر. نیکو نامی بچیند . ) )
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها