نکودل است و نکوسیرت و نکومذهب
نکونهادو نکوطلعت و نکوکردار.
فرخی.
نکودلی و نکومذهب و نکوسیرت نکوخوئی و نکومخبر و نکومنظر.
فرخی.
بدین کریمی و آزادگی که داند بودمگر امیرنکوسیرت نکوکردار.
فرخی.
نکوسیرتش دید و روشن قیاس سخن سنج و مقدارمردم شناس.
سعدی.
نکوسیرت بی تکلف برون به از نیک نام خراب اندرون.
سعدی.
گر آنها که می گفتمی کردمی نکوسیرت و پارسا بودمی.
سعدی.