نکورویی. [ ن ِ ] ( حامص مرکب ) زیبائی. جمال. نکوروی بودن. رجوع به نکوروی شود : تا شود بر گل نکورویی وبال تا شود بر سرو رعنائی حرام.سعدی.چون شمع نکورویی در رهگذر باد است طرف هنری بربند از شمع نکورویی.حافظ.