نکظ
لغت نامه دهخدا
نکظ. [ ن َ ک َ ] ( ع مص ) کوشیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || شتافتن. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( از ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ). شتافتن در پی حاجتی یا برای خروج. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). شتاب کردن. ( زوزنی ). نکظة. منکظة. ( منتهی الارب ). نَکْظ. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). || رنج دیدن. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). || ( اِمص ، اِ ) نَکَظة. نَکْظة. نَکْظ. منکظة. رجوع به نَکْظ شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید