نکشیده. [ ن َ ک َ / ک ِ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) ناکشیده. کشیده ناشده. وزن ناشده. || مقابل کشیده. رجوع به کشیده شود. || ( ق مرکب ) وزن ناکرده. بی آنکه آن را بکشند و وزن کنند: نکشیده ده من است.
فرهنگ فارسی
ناکشیده . کشیده ناشده . وزن ناشده . یا مقابل کشیده .