نکخ

لغت نامه دهخدا

نکخ. [ ن َ ] ( ع مص ) مشت یا نیزه بر حلق کسی زدن. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ). لهز. ( اقرب الموارد ) ( متن اللغة ).

فرهنگ فارسی

مشت یا نیزه بر حلق کسی زدن . لهز .

پیشنهاد کاربران

بپرس