نچسب

/naCasb/

معنی انگلیسی:
standoffish, disagreeable, nonstick, insipid

لغت نامه دهخدا

نچسب. [ ن َچ َ ] ( نف ) ناچسب. ناچسبنده. که نمی چسبد. || نادلپسند. نادلنشین. || سمج. مُصِرّ.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنچه که نمی چسبد.۲ - آنکه شخص از معاشرت بااواحساس ملال کند نادلپسند گران جان : این یکی کج خلق ستیزه جوایرادگیر و نچسب بوده است .

فرهنگ معین

(نَ چَ ) (ص فا. ) (عا. ) آن که شخص از معاشرت با او احساس ملال کند، نادلپسند..

واژه نامه بختیاریکا

مدیسا

مترادف ها

unappealing (صفت)
ناپسند، غیر جذاب، نچسب، غیر قابل استیناف

poker-face (صفت)
نچسب

پیشنهاد کاربران

insipid
unprepossessing
کنه، اعصاب خورد کن

غیر جذاب. ناپسند

بپرس