نچ نچ کردن

لغت نامه دهخدا

نچ نچ کردن. [ ن ُ ن ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول ،تأسف خوردن بر کاری که دیگری کرده است و تأیید نکردن آن. || مِن مِن کردن. خرده گیری کردن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - تاسف خوردن برکاری که دیگری انجام داده .۲ - قبول نکردن . ۳ - خرده گیری کردن .

فرهنگ معین

(نُ نُ. کَ ردَ ) (مص ل . ) ۱ - تأسف خوردن بر هر کاری . ۲ - خرده گیری کردن .

پیشنهاد کاربران

نچ نچ کردن :تاسف خوردن برکاری که دیگری انجام داده
( ( شیرین حساب کتاب کرد . نچ نچ کرد، لبخند زد ، اخم کرد ، جمع و تفریق و ضرب وتقسیم کرد . آرزو پای تلفن حرف زد ، توضیح خواست ، توضیح داد . ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 14. ) )
نُچنُچیدن

بپرس