نوییدن. [ دَ ] ( مص ) نوحه کردن. ( انجمن آرا ) ( از برهان ). نالیدن. ( از برهان ). نوا کردن. ( از آنندراج ). به بانگ بلند گریه کردن و زاریدن. ( ناظم الاطباء ). نویدن. رجوع به نویدن شود : کسی که کان عسل شد چرا ترش گویدکسی که مرده ندارد چرا همی نوید.مولوی ( از انجمن آرا ).|| لرزیدن. ( از برهان ). رجوع به نویدن شود.