لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
حرف، خط، ادبیات، نامه، مراسله، نویسه، موجر، دانش، کاغذ، عریضه، مرسوله، حرف الفباء، حرف چاپی، اثار ادبی، اجازه دهنده
حرف، یکی از حروف الفباء، نویسه
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
وات، حرف. آنچه در زبان انگلیسی character, letter گویند.