برای نوگرایی در هنر به مقاله هنر نوگرا و برای دوره جامعه شناختی که با انقلاب صنعتی آغاز شد به مقاله مدرنیته مراجعه نمایید.
نوگرایی، که از آن به نام های تجدد یا مدرنیسم ( modernism ) نیز یاد می شود، به معنی گرایش فکری و رفتاری به پدیده های فرهنگی نو و پیشرفته تر و کنار گذاردن برخی از سنت های قدیمی است. نوگرایی فرایند گسترش خردگرایی در جامعه و تحقق آن در بستر مدرنیته است. نوگرایی یا مدرنیسم، گستره ای از جنبش های فرهنگی که ریشه در تغییرات جامعه غربی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم دارد، را توصیف می کند. این واژه مجموعه ای از جنبش های هنری، معماری، موسیقی، ادبیات و هنرهای کاربردی را که در این دوره زمانی رخ داده اند، در بر دارد. [۱]
... [مشاهده متن کامل]
محتویات [نمایش]
تاریخچه [ویرایش]
نوگرایی، جریانی فکری به معنای استفاده انسان از دانش، فناوری و توان تجربی خود برای تولید، بهبود و تغییر محیط خود است. پیدایش مدرنیسم در غرب را می توان واکنشی بر ضد سنت و دین مسیحیت دانست.
مولفه های نوگرایی [ویرایش]
انسان محوری
انسان محوری به معنای باور به قدرت اندیشه انسان.
ماده گرایی
جهان بینی مدرن نیازهای روحانی انسان را به نیازهای عاطفی او تحویل می کند.
خردگرایی
نگرش به جهان به صورت عقلی و بر اساس خرد و استدلال.
نوگرایی در عرصه های مختلف [ویرایش]
نوگرایی در عرصهٔ فلسفه [ویرایش]
اساس فلسفه در دوران نوگرایی، انسان است. حقیقت دیگر الهامی نیست و از آسمان نمی آید بلکه اکتسابیست و بر روی زمین و با قوانین زمینی کشف و نه اختراع و از طریق مشاهده و آزمایش و تفکر علمی بدست می آید نه از راه ریاضت کشیدن و یا نزدیک شدن به خداوند. نوگرایی منادی خردگرایی است. خردگرایی را نیز در مقابل دین خویی تعریف میکنیم. ناسوت و ملکوت و جبروت و لاهوت در فلسفه مدرن جایی ندارند، قلمرو فلسفه متجدد انسان گرایی و عرفی گرایی ( سکولاریسم ) است. در فلسفه متجدد عقل محور است نه جهل، موازین یا باید عقلی باشند یا باید اصولا نابود و نیست یا بسیار خصوصی باشند.
در فلسفه نوگرا نوع تازه ای از اندیشه مبتنی بر خرد نقاد جانشین ایمان مطلق می شود و در نتیجه عرصه فلسفه به کلی دگرگون می شود و دیگر جایی برای اسطوره و خرافه و دین در این عرصه باقی نمیماند.
نوگرایی در عرصه دانش [ویرایش]
با تغییر فلسفه، علم نیز مسلما تغییر خواهد کرد، نوگرایی نخستین دلیل پیشرفت علمی بشریت در تمام دورانها بوده است، تبدیل کیمیاگری به شیمی دقیقا یک محصول از نوگرایی است، پیدایش کلینیک و بیمارستان به جای سقاخانه و استفاده از دکتر بجای دعانویس و ملا از نمادهای تجدد است. ایجاد شرایط سالم تر زندگی بجای دست به دعا بردن و درخواست بیمه سلامتی از خدا کردن نشان از تجدد دارد. علت ها و معلول ها همگی زمینی و منطقی و علمی خواهند بود. در دانش نوگرا هیچ اثری از انشاء الله و ماشاء الله دیده نمی شود، مشاهده علمی بر اساس روش علمی انجام می شوند و علم نیز همچون سیاست در جامعه مدرن به عرصه عرفی و عمومی وارد می شود. در ملکوت علم نیز همچون فلسفه جایگاهی برای اسطوره ها و. . . دیده نمی شود. در دوران قبل از نو گرایی علم وجود داشت و علم بسیار کار آمدی بود هیچ وقت مردم به دعا نویسی اکتفا نمی کردند. برای اثبات به آثار شیخ بهایی و ابو علی سینا مراجعه کنید.
نوگرایی در عرصهٔ اقتصاد [ویرایش]
وجه مشترک جوامع فئودالی نوعی تفکر خدامدار، اقتصاد طبیعی و حاکمیت سنت ایستاست. نوگرایی پرچمدار خردمداری، اقتصاد کالایی و جهانگشای سرمایه داری، فروپاشی سنت و پیدایش جامعه مدنی است. اقتصاد هم به عرصه عمومی وارد می شود و زن بطور جدی و برابر به عرصه اقتصاد وارد می شود، می گویند میزان پیشرفت و آزادی را در یک جامعه باید با نگاه کردن به وضعیت زنان آن جامعه دریافت.
نوگرایی در عرصهٔ سیاست [ویرایش]
در جامعه مدرن، مردم شهروند هستند، و به جای مکلف بودن محق هستند یعنی حقوقی دارند که این حقوق باید توسط حاکمان پرداخته شود. مثلا مردم حق دارند که آزادی اندیشه و بیان و پوشش داشته باشند و دولت وظیفه دارد این شرایط را ایجاد بکند. مردم دیگر مطیع امر رهبران نیستند بلکه این رهبرانند که مطیع امر مردم هستند و این بار این حاکمین هستند که باید بر اساس مغز مردم عمل کنند. حکومت در جامعه مدرن یک قرارداد اجتماعی است بین حاکمین و محکومین، مردم اشخاصی را انتخاب می کنند که آنها به ارباب خود که همان مردم باشند خدمت کنند نه اینکه حاکمین مردمی را انتخاب کنند که به اربابشان که حاکم است خدمت کنند. مفهوم دین و خدا هم اصولا هیچ کاره هستند و تنها مربوط به حوزه شخصی مردم می شوند، نه حوزه سیاست و اجتماع.
نوگرایی در عرصه هنر [ویرایش]
عمارت بارسلون، اثر لودویش میس فن در روهه، از آثار تاریخی و متشخص معماری نوگرا است.
نوشتار اصلی: سبک بین المللی
نوشتار اصلی: معماری مدرن
نوگرایی در ایران [ویرایش]
با اینکه جامعه ایران حرکت هایی در راستای تبدیل شدن به یک جامعه مدرن برداشته است، همچنان بسیاری از ارکان جامعه سنتی است و به خاطر محافظه کاری فکری، به قولی در حرکت به سمت یک فرهنگ مدرن دچار استخاره ای طولانی مدت شده است. با توجه با اینکه بیش از اینکه فکر نوگرا وارد ایران بشود و نوگرایی فکری لحاظ گردد، محصولات و ساختارهای مدرن از جوامع مدرن وارد ایران شده است و می شود، همیشه این خطر وجود دارد که هویت ایرانی در این حرکت به سمت مدرنیته لحاظ نگردد و از نگاهی نقادانه نسبت به فرایند جهانی سازی، در روند تبلور نوگرایی این خطر بسیاری از کشورها را تهدید می کند که همه فرهنگ ها شبیه هم شوند. وجود تفاوتهای بنیادی بین نژادها و فرهنگ ها ایجاب می کند که نسخه مدرنیته به گونه های متفاوت و به صورت بومی و با لحاظ کردن روحیات فرهنگ بومی برای فرهنگ های مختلف پیچیده شود. [۲].
همچنین ببینید [ویرایش]
پسانوگرایی
نوگرایی، که از آن به نام های تجدد یا مدرنیسم ( modernism ) نیز یاد می شود، به معنی گرایش فکری و رفتاری به پدیده های فرهنگی نو و پیشرفته تر و کنار گذاردن برخی از سنت های قدیمی است. نوگرایی فرایند گسترش خردگرایی در جامعه و تحقق آن در بستر مدرنیته است. نوگرایی یا مدرنیسم، گستره ای از جنبش های فرهنگی که ریشه در تغییرات جامعه غربی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم دارد، را توصیف می کند. این واژه مجموعه ای از جنبش های هنری، معماری، موسیقی، ادبیات و هنرهای کاربردی را که در این دوره زمانی رخ داده اند، در بر دارد. [۱]
... [مشاهده متن کامل]
محتویات [نمایش]
تاریخچه [ویرایش]
نوگرایی، جریانی فکری به معنای استفاده انسان از دانش، فناوری و توان تجربی خود برای تولید، بهبود و تغییر محیط خود است. پیدایش مدرنیسم در غرب را می توان واکنشی بر ضد سنت و دین مسیحیت دانست.
مولفه های نوگرایی [ویرایش]
انسان محوری
انسان محوری به معنای باور به قدرت اندیشه انسان.
ماده گرایی
جهان بینی مدرن نیازهای روحانی انسان را به نیازهای عاطفی او تحویل می کند.
خردگرایی
نگرش به جهان به صورت عقلی و بر اساس خرد و استدلال.
نوگرایی در عرصه های مختلف [ویرایش]
نوگرایی در عرصهٔ فلسفه [ویرایش]
اساس فلسفه در دوران نوگرایی، انسان است. حقیقت دیگر الهامی نیست و از آسمان نمی آید بلکه اکتسابیست و بر روی زمین و با قوانین زمینی کشف و نه اختراع و از طریق مشاهده و آزمایش و تفکر علمی بدست می آید نه از راه ریاضت کشیدن و یا نزدیک شدن به خداوند. نوگرایی منادی خردگرایی است. خردگرایی را نیز در مقابل دین خویی تعریف میکنیم. ناسوت و ملکوت و جبروت و لاهوت در فلسفه مدرن جایی ندارند، قلمرو فلسفه متجدد انسان گرایی و عرفی گرایی ( سکولاریسم ) است. در فلسفه متجدد عقل محور است نه جهل، موازین یا باید عقلی باشند یا باید اصولا نابود و نیست یا بسیار خصوصی باشند.
در فلسفه نوگرا نوع تازه ای از اندیشه مبتنی بر خرد نقاد جانشین ایمان مطلق می شود و در نتیجه عرصه فلسفه به کلی دگرگون می شود و دیگر جایی برای اسطوره و خرافه و دین در این عرصه باقی نمیماند.
نوگرایی در عرصه دانش [ویرایش]
با تغییر فلسفه، علم نیز مسلما تغییر خواهد کرد، نوگرایی نخستین دلیل پیشرفت علمی بشریت در تمام دورانها بوده است، تبدیل کیمیاگری به شیمی دقیقا یک محصول از نوگرایی است، پیدایش کلینیک و بیمارستان به جای سقاخانه و استفاده از دکتر بجای دعانویس و ملا از نمادهای تجدد است. ایجاد شرایط سالم تر زندگی بجای دست به دعا بردن و درخواست بیمه سلامتی از خدا کردن نشان از تجدد دارد. علت ها و معلول ها همگی زمینی و منطقی و علمی خواهند بود. در دانش نوگرا هیچ اثری از انشاء الله و ماشاء الله دیده نمی شود، مشاهده علمی بر اساس روش علمی انجام می شوند و علم نیز همچون سیاست در جامعه مدرن به عرصه عرفی و عمومی وارد می شود. در ملکوت علم نیز همچون فلسفه جایگاهی برای اسطوره ها و. . . دیده نمی شود. در دوران قبل از نو گرایی علم وجود داشت و علم بسیار کار آمدی بود هیچ وقت مردم به دعا نویسی اکتفا نمی کردند. برای اثبات به آثار شیخ بهایی و ابو علی سینا مراجعه کنید.
نوگرایی در عرصهٔ اقتصاد [ویرایش]
وجه مشترک جوامع فئودالی نوعی تفکر خدامدار، اقتصاد طبیعی و حاکمیت سنت ایستاست. نوگرایی پرچمدار خردمداری، اقتصاد کالایی و جهانگشای سرمایه داری، فروپاشی سنت و پیدایش جامعه مدنی است. اقتصاد هم به عرصه عمومی وارد می شود و زن بطور جدی و برابر به عرصه اقتصاد وارد می شود، می گویند میزان پیشرفت و آزادی را در یک جامعه باید با نگاه کردن به وضعیت زنان آن جامعه دریافت.
نوگرایی در عرصهٔ سیاست [ویرایش]
در جامعه مدرن، مردم شهروند هستند، و به جای مکلف بودن محق هستند یعنی حقوقی دارند که این حقوق باید توسط حاکمان پرداخته شود. مثلا مردم حق دارند که آزادی اندیشه و بیان و پوشش داشته باشند و دولت وظیفه دارد این شرایط را ایجاد بکند. مردم دیگر مطیع امر رهبران نیستند بلکه این رهبرانند که مطیع امر مردم هستند و این بار این حاکمین هستند که باید بر اساس مغز مردم عمل کنند. حکومت در جامعه مدرن یک قرارداد اجتماعی است بین حاکمین و محکومین، مردم اشخاصی را انتخاب می کنند که آنها به ارباب خود که همان مردم باشند خدمت کنند نه اینکه حاکمین مردمی را انتخاب کنند که به اربابشان که حاکم است خدمت کنند. مفهوم دین و خدا هم اصولا هیچ کاره هستند و تنها مربوط به حوزه شخصی مردم می شوند، نه حوزه سیاست و اجتماع.
نوگرایی در عرصه هنر [ویرایش]
عمارت بارسلون، اثر لودویش میس فن در روهه، از آثار تاریخی و متشخص معماری نوگرا است.
نوشتار اصلی: سبک بین المللی
نوشتار اصلی: معماری مدرن
نوگرایی در ایران [ویرایش]
با اینکه جامعه ایران حرکت هایی در راستای تبدیل شدن به یک جامعه مدرن برداشته است، همچنان بسیاری از ارکان جامعه سنتی است و به خاطر محافظه کاری فکری، به قولی در حرکت به سمت یک فرهنگ مدرن دچار استخاره ای طولانی مدت شده است. با توجه با اینکه بیش از اینکه فکر نوگرا وارد ایران بشود و نوگرایی فکری لحاظ گردد، محصولات و ساختارهای مدرن از جوامع مدرن وارد ایران شده است و می شود، همیشه این خطر وجود دارد که هویت ایرانی در این حرکت به سمت مدرنیته لحاظ نگردد و از نگاهی نقادانه نسبت به فرایند جهانی سازی، در روند تبلور نوگرایی این خطر بسیاری از کشورها را تهدید می کند که همه فرهنگ ها شبیه هم شوند. وجود تفاوتهای بنیادی بین نژادها و فرهنگ ها ایجاب می کند که نسخه مدرنیته به گونه های متفاوت و به صورت بومی و با لحاظ کردن روحیات فرهنگ بومی برای فرهنگ های مختلف پیچیده شود. [۲].
همچنین ببینید [ویرایش]
پسانوگرایی