نوک دار

/nokdAr/

معنی انگلیسی:
pointed, nibbed

لغت نامه دهخدا

نوک دار. [ن َ / نُو / نو نُک ْ ] ( نف مرکب ) هرچیز که دارای سر تیز باشد. ( ناظم الاطباء ). که سری تیز و باریک دارد.

فرهنگ فارسی

هر چیز که دارای سر تیز باشد . که سری تیز و باریک دارد .

فرهنگستان زبان و ادب

{acuminate} [کشاورزی- علوم باغبانی] ویژگی برگی که نوک آن به تدریج تیز شده است

دانشنامه عمومی

نوک دار ( نام علمی: Trochus ) نام یک سرده از تیره حلزون های نوک دار است.
عکس نوک دار
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

picked (صفت)
پوست کنده، خاردار، نوک تیز، نوک دار، عمدی، لخت، برگزیده، انتخاب شده، پاک کرده، کلنگ خورده

sharp (صفت)
تند، زننده، نوک تیز، نوک دار، حاد، تیز، زیرک، باکله، بران، هشیار

acuminate (صفت)
نوک تیز، نوک دار، با ذکاوت

pointed (صفت)
نوک دار، تیز، کنایه دار، نیش دار

pointy (صفت)
نوک دار، تیز، گوشه دار

rostral (صفت)
نوک دار، منقاری، شاخک دار، وابسته به منبر یا کرسی خطابه

cuspidate (صفت)
نوک دار، شاخدار، منتهی به نوک تیز

headed (صفت)
نوک دار، سردار، رسیده

fastigiate (صفت)
نوک دار، راست بالا رونده، بشکل مخروط

فارسی به عربی

حاد , مدبب

پیشنهاد کاربران

بپرس