لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگستان زبان و ادب
واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
پوست کنده، خاردار، نوک تیز، نوک دار، عمدی، لخت، برگزیده، انتخاب شده، پاک کرده، کلنگ خورده
تند، زننده، نوک تیز، نوک دار، حاد، تیز، زیرک، باکله، بران، هشیار
خاردار، خاری، نوک تیز، دارای مو
نوک تیز، نوک دار، با ذکاوت
نوک تیز، مخروطی، باریک شونده
نوک تیز، نیزه ای، نیزه مانند، نیشتر مانند
نوک تیز، شاخدار، شاخی شکل
نوک تیز، دارای نوک یا انتهای تیز
تند، نوک تیز، حاد، بحرانی، تیز، حساس، زیرک، تیزرو، زیر، روشن بین، تیز نظر، شدید، تیز
نوک تیز، نزار، رنگ پریده، قله دار
تند، زننده، نوک تیز، تیز، گوشه دار، پر ادویه
نوک تیز
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید