چون طوبی گشت شاخ بید و شاخ سرو و نوژ و گل
نشسته ارغوانسازان به زیر سایه ی طوبی
منوچهری دامغانی
نوژ=نوژن ، درخت کاج و صنوبر
نزدیک ترین کلمه به نوژ
نوش است یعنی هر چیز گورا
در اصل بشر اولیه روزی سه یا پنج وعده غذا می خورد و نوش میکند .
دقیقا لحظه غذا خوردن هم همان وقت نماز در پنچ یا سه وعده است .
بشر بنا به دلایلی
... [مشاهده متن کامل]
صرف نظر از اینکه نماز خواندن عملی اشتباه توسط انسان است یا نه
نام نوش یا نوژ را هم به نماز گذاشته است .
نماز هم از مزه می اید .
کلمات هر کدام تاریخ تولدی دارند
تاریخ تولد نوژ پیش تر از نماز است .
که فقط معنی نوش میدهد.
ولی تاریخ تولد کلمه نماز موخر تر از نوژ است .
که معنی آن
نماز =ن ماز=مز =مزه =نه مزه=نه طعام
طعام نبودن
در کردی نماز را نویژ یا نوَژ گویند این نوژ چون پوز است - اگر چچند چیز کوچک را بدانیم پارسی دری و کردی یکی هستند و - م بهم جای هم مینشینند بیشینه ز را ژ گویند نه همه را . گاهی د - ز میشود مانند زانا دانا - و چیزهای دگر که در اینجا نمیگنجد
در کوردی نماز را"نوژ" میگویند
نوژکردن:نماز خواندن