نؤور. [ ن َ ئو ] ( ع ص ) امراءة نؤور؛ زن دور از تهمت. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) نیل. || دود پیه که بدان وشم و نگار سیاه کنند. || سنگریزه ای شبیه به سنگ سرمه که آن را کوفته بر بن دندان ریزند تا سیاه گردد. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ، ذیل ماده «ن ور» ).
فرهنگ فارسی
ده دهستان چهار فریضه بخش مرکزی شهرستان بندر پهلوی . در ۲ کیلومتری باختر بندر پهلوی کنار راه شوسه پهلوی به آستارا. هوای آن معتدل و مرطوب است و ۶۵٠ تن سکنه دارد . نئور