نومید

/nowmid/

مترادف نومید: دلسرد، مایوس، ناامید، ناکام، وازده

متضاد نومید: امیدوار

معنی انگلیسی:
dejected, despairing, heartbroken, hopeless, forlorn

لغت نامه دهخدا

نومید. [ ن َ / نُو ] ( ص مرکب ) ناامید. نمید. مأیوس. قانط. خائب. محروم. رجوع به ناامید شود :
چنان زار و نومید بودم ز بخت
که دشمن نگون اندرآمد ز تخت.
فردوسی.
که نومید بد لشکر از نامجوی
که دانست کش باز بینند روی.
فردوسی.
از خداوند سبحانه و تعالی نومید نیستم. ( تاریخ بیهقی ص 341 ). نومید نیستم از فضل ایزد عز ذکره که آنها را به من بازرساند. ( تاریخ بیهقی ص 297 ). دست از شراب کشید و چون نومیدی می آمد و می شد. ( تاریخ بیهقی ص 230 ).
نه نومید باش و نه ایمن بخسب
که بهتر رهی راه خوف و رجاست.
ناصرخسرو.
نومید نیم ز کار وصلت
زیرا که زمانه هم بکاری است.
مجیر بیلقانی.
دل مرا که ز توفیق بخت نومید است
قبول همتش امیدوار می سازد.
خاقانی.
ای دوست روا مدار دل را
نومید ز چون تو دلستانی.
عطار.
چون در تو نمی توان رسیدن
نومید بمانده ام دهن باز.
عطار.
هر درختی ثمری دارد و هر کس هنری
من بیچاره نومید تهیدست چو بید.
سعدی.
نومید دلیر باشد و چیره زبان
ای دوست چنان مکن که نومید شوم.؟
- نومید شدن ؛ یأس. قنوط. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) ( منتهی الارب ). مأیوس شدن. ناامید شدن. قطع امید کردن. رجوع به ناامید و ناامید شدن شود :
و گر این عاشق نومید شود از در تو
از در خسرو شاهنشه دنیا نشود.
منوچهری.
چون نومید شد بایستاد و رقعتی نبشت به زبان خوارزمی به خوارزم شاه. ( تاریخ بیهقی ص 685 ). سلجوقیان نومیدتر شدند از کار خویش. ( تاریخ بیهقی ص 702 ). امیر سخت نومید شده بود. ( تاریخ بیهقی ص 635 ).
و گر دشوار می بینی مشو نومید ازآسانی
که از سرگین همی روید چنین خوشبوی ریحانها.
ناصرخسرو.
وز مال شاه و میر چو نومید شد دلم
زی اهل طیلسان و عمامه و ردا شدم.
ناصرخسرو.
این شهربراز او را حصار سخت داد چنانک از خویشتن نومید شد. ( فارسنامه ابن بلخی ص 104 ). عاقل از منافع دانش هرگز نومید نشود. ( کلیله و دمنه ).
نومید مشو اگر چه اومید نماند
کس در غم روزگار جاوید نماند.
؟ ( سندبادنامه ص 191 ).
از لطف تو هیچ بنده نومید نشدبیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

ناامید
( صفت ) ۱ - آنکه امید ندارد مایوس مقابل امیدوار . ۲ - درمانده بیچاره . ۳ - محروم بی نصیب .

فرهنگ معین

(نُ ) (ص . ) ناامید، مأیوس .

فرهنگ عمید

= ناامید

جدول کلمات

ایسر

مترادف ها

broken-hearted (صفت)
نومید، دل شکسته

hopeless (صفت)
نومید

lorn (صفت)
متروک، نومید، گم شده، از دست رفته، نابود شده، بر باد رفته

فارسی به عربی

یائس

پیشنهاد کاربران

ناامید
اصطلاح بامعنایی تاثیرگذار ( حداقل برای من ) وجوددارد که، ناامید، مرده است. امیدبگیرد، جان میگیرد. کسی به اوامید دهد، درواقع فرشته نجات او ازمرگ است! ( نظرشخصی من بود البته )

بپرس