نومال. [ ن َ / نُو ] ( ص مرکب ) نودولت. تازه به دوران رسیده. ( یادداشت مؤلف ). به تازگی صاحب مال و منال شده : با شیخان و نومالان... صحبت مدارید. ( عبید زاکانی از یادداشت مؤلف ).نومال. [ ن َ / نُو ] ( ن مف مرکب ) نومالیده. تازه مال :تریاک نومال ، تریاکی که به تازگی مالیده شده است.