جدول کلمات
مترادف ها
واضح، گرافیک، ترسیمی، نگاره ای، کشیده شده، نوشته شده، وابسته به فن نوشتن، مربوط به نقاشی یاترسیم
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
مندرج
محرر. [ م ُ ح َرْ رَ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از تحریر. نوشته شده. ( غیاث ) . نوشته شده و مکتوب و مرقوم و نگاشته شده. ( ناظم الاطباء ) . || نسختی مکتوب از روی نسختی دیگر. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) .
مرقوم. . . . مکتوب. . .
تحریر افتاده
منشاء. [ م ُ ش َءْ ]
قلمی/قلمی شده
مسطور
منشاء
مستطور