فرهنگ فارسی
مترادف ها
فعل، کار، عملیات، چیز، وظیفه، سعی، ساخت، استحکامات، زحمت، شغل، زیست، کارخانه، نوشتجات، موثر واقع شدن، اثار ادبی یا هنری
نویسندگی، خط، نوشته، دست خط، نوشتجات، خامه رانی
ادبیات، نوشتجات، ادب و هنر، مواد چاپی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
محررات. [ م ُ ح َرْ رَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ محررة. نوشته ها. تحریرشده ها. رجوع به محرر شود.
منشآت