نوش گیا

لغت نامه دهخدا

نوش گیا. ( اِ مرکب ) مخلصه. ( جهانگیری ) ( رشیدی ) ( برهان قاطع ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). تریاق کوهی. ( برهان قاطع ) ( انجمن آرا ). گیاهی است که دفع سموم کند. ( غیاث اللغات ). گیاهی است که تریاق زهرهاست و گویند در اول سال اگر خورده شود در آن سال زهر کار نکند، به عربی مخلصه از آن گویند که خلاص کننده از زهر است ، و بز کوهی آن را خورد و پازهر از آن حاصل شود. ( از رشیدی ). نوش گیاه :
نوش گیا پخت و بدو درنشست
رهگذر زهر به تریاک بست.
نظامی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - مخلصه ۲- تریاق و پازهری که از گیاهان بدست آورند .

فرهنگ عمید

= نوش گیاه: نوش گیا پخت و بدو درنشست / رهگذر زهر به تریاک بست (نظامی۱: ۷۱ ).

پیشنهاد کاربران

بپرس