نوسپاسی
لغت نامه دهخدا
- نوسپاسی کردن ؛ کفر. ناسپاسی کردن. حق نعمت به جا نیاوردن : و هرکه نوسپاسی کند نعمت او را. ( تفسیر کمبریج چ متینی ج 1 ص 491 ).و هرکه نوسپاسی کند و به خدای نگرود و به پیغامبری تو... اندوهگین مگرداناد تو را کفر او. ( تفسیر کمبریج ج 1 ص 497 ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید