نوسانی


معنی انگلیسی:
wobbly

لغت نامه دهخدا

نوسانی. [ ن َ وَ ] ( ص نسبی ) منسوب به نوسان.
- حرکت نوسانی ؛ جنبش چیزی در جای خود.

مترادف ها

pendulous (صفت)
نوسانی

swinging (صفت)
نوسانی

vacillatory (صفت)
مردد، نا پایدار، تغییر پذیر، مشکوک، نوسانی، جنبان

پیشنهاد کاربران

periodisch با تلفظ پِریودیش به زبان آلمانی معادل periodical در زبان انگلیسی معادل نوسانی در زبان فارسی. مثل نوسانات پاندول یا لیل و نهار و یا گردش متوالی شب ها و روز ها ؛ هفته ها و ماه ها ؛ فصول و سالیان متمادی.
...
[مشاهده متن کامل]

شاید جالب باشد بدانیم که پدیده های تولد و مرگ بهمراه هم و در طول هم و پشت سر همدیگر در نوسان اند. به زبان فنی میتوان این دو پدیده ی همزاد و همبازی را به یک نوسانگر دو قطبی تشبیه نمود که همیشه یک موج ( موج زندگی ) تولید میکند که از دو نیم موج برخوردار می باشد، یکی بسیار کوتاه روی محور ایکس ها که طول زمانی آن برای تک تک افراد انسانی و موجودات و پدیده ها مختلف و منحصر بفرد میباشد و دیگری بسیار بلند زیر محور ایکس ها که طول زمانی آن برای همه افراد انسانی و بقیه موجودات و امورات بطور مطلق مساوی و همیشه هفت برابر طول عمر کلی محتوای کیهان یا جهان یعنی هفت برابر فاصله زمانی بین دو وقوع مهبانگ متوالی خواهد بود، نه یک ثانیه بیشتر و نه یک ثانیه کمتر.
نیم موج کوتاه را میتوان، واقعی، تجربی، محسوس و ملموس، عینی یا شهودی و یا فیزیکالی نامید و نیم موج بلند را غیبی، برزخی، غیر تجربی، غیر محسوس و ملموس ( برای زندگان ) و یا متافیزکالی. آغاز و انتهای این موج روی هم قرار دارند به شکل یک دایره. تولد ها و مرگ های متوالی همیشه در مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی برتر از پیش اتفاق میفتند.
برخلاف حکم قطعی فلسفی صادر شده توسط نیچه ( نه یک ذره بهتر ، نه یک ذره بدتر، نه یک ذره طوری دیگر بلکه بطور مطلق همینطور یعنی یک تکرار جادوانه ) عشق و زندگی خود نیچه درست مانند عشق هاو زندگی های تک تک افراد انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی ) از اصل تکامل برخورداند یعنی سیر و سلوک بسوی کمال و آنهم همیشه در بطن طبیعت و بهمراه آن و نه مستقل از آن.