نوسان کوانتومی

دانشنامه عمومی

اُفت و خیز کوانتومی ( اُفت و خیز خلأ یا نوسان کوانتومی ) ( به انگلیسی: Quantum Fluctuation ) به افت و خیز انرژی در نقطه ای از فضا گویند. یا به بیانی دیگر به پدیدآمدن ذره های حاوی انرژی از هیچ را افت و خیز کوانتومی می گویند. اصل عدم قطعیت بیان می کند که زمان و انرژی جفت یکدیگرند یعنی ناممکن است که زمان و انرژی همزمان با دقت زیاد محاسبه شوند. این عدم قطعیت فیزیک کوانتومی در محاسبه همزمان دو کمیتِ جفت برآمده از ویژگی ذاتی و ساختاری ذره های بنیادین است و مستقل از دستگاه اندازه گیری می باشد و ربطی به خطا و دقت اندازه گیری در فیزیک کلاسیک ندارد. محاسبات ریاضی مربوط به معادلات این اصل و نظریه میدان های کوانتمی پیش بینی می کند یک ذرهٔ حاوی انرژی می تواند در بازهٔ زمانی بسیار کوچک از هیچ پدید آید، البته قوانین پایستگی در فیزیک مانند پایستگی بار الکتریکی و غیره حکم می کنند که این ذرات باید به صورت ماده و پاد ماده باشند. این جفت ماده و پاد ماده به سرعت مجدداً یک دیگر را خنثی می نمایند. به این پدیده افتاخیز کوانتومی یا نوسانات کوانتمی می گویند. [ ۱]
رابطه بسیار تنگاتنگی بین این مفهوم و مفهوم مهم دیگری به نام انرژی نقطه صفر وجود دارد. انرژی نقطه صفر به نوسانات کوانتومی تصادفی در میدانهای نیروی الکترومغناطیسی ( و دیگر ) اشاره دارد که در همه جا در خلأ وجود دارند. به عبارت دیگر، یک خلاء «خالی» در واقع یک دیگ انرژی در حال جوشش است. [ ۲] این دو مفهوم می تواند بسیاری از پدیده هایی که در جهان ما رخ می دهد را توجیه کنند ( در صفحه مربوط به انرژی نقطه صفر برخی از این پدیده ها بیان شده است ) همچنین در ۱۲ دسامبر ۲۰۱۹ دانشمندان موفق شدند به وسیله نوسانات کوانتمی گرما را از خلأ عبور دهند. [ ۳] این روش جدید انتقال حرارت نتیجهٔ اثر کاسیمیر است که شرح می دهد چگونه نوسانات کوانتومی یک نیروی جاذب بین دو سطح ا
عکس نوسان کوانتومی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

اگر دانشمندان علوم طبیعی و تجری و ریاضیات تصور روشنی از کل داشته باشند، آنگاه شاید بتوانند روشن تر از قبل جزئیات را به روش علمی شرح و توضیح دهند و قوانین حاکم بر طبیعت را روشن تر به زبان ریاضی فرمولبندی
...
[مشاهده متن کامل]
و قوانین پنهانی را کشف نمایند. با پیدایش نظریه زمانمکان نسبی انشتاین ، زمان و مکان مطلق نیوتون مجبور به عقب نشینی شده است و در میدان شرح و توضیح چگونگی پیدایش جهان بازی کردن نقش را در رقابت با زمانمکان نسبی انشتاین بطور کامل از دست داده است و معمولا در این زمینه می شنویم که تئوری زمان و مکان مطلق نیوتون یک نظریه کوچک و مرزی می باشد در دل بزرگ تئوری زمانمکان نسبی انشتاین و قابل استنتاج و استخراج و مشتق گیری از درون این دل فراخ و گسترده بسان خوان نعمت . در این زمینه توجه خوانندگان گرامی را به افکار تحلیل گر و تخیلات روشن دموکریت فیلسوف برجسته یونان باستان ماقبل سقراط و افلاطون و ارسطو معطوف می دارم که چگونه بینهایت حقیقی و واقعی ( و نه بینهایت مفهومی و ایده ای ) را در کلیه جهات مکانی و بیمکانی و بسوی بیکرانی و بیشماری به واحد های مطلقا مساوی تقسیم نموده است و نتیجه آن تحلیل و تجزیه یا تقسیم را در یک جمله طلایی و منور و درخشان فرمولبندی نموده و ترجمه فارسی آن جمله به شکل زیر می باشد : این دنیا از لحاظ اندازه متناهی و از لحاظ عددی نامتناهی یعنی بیشمار می باشد. به زبان شاخه کیهان شناسی نظری و حقیقی امروز و آینده به شکل : کیهان ها یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار با محیط های مطلقا مسدود و نفوذ ناپذیر که بر آنها سکون و ثبات و نظم مطلق حکمفرماست . اگر در فکر و خیال محتوای جهان را بطور کامل حذف نماییم ، آنگاه ظرف نگهدارنده محتوا یعنی مکان و بیمکانی مطلق سر جای خود باقی خواهد ماند و فضای پیوسته و سه بعدی آن به حالت تختی خواهد رسید، یعنی کلیه پستی و بلندی های موجود در آن رفع خواهند گردید و مرکز جهان و محیط آن هم سطح خواهند گردید و مقدار بسامد و یا فرکانس نوسانگر لحظه جاودانه حال یعنی دوقطبی زمان و بیزمانی مطلق به عنوان بعد چهارم فضای هندسی سه بعدی به نهایت خود خواهد رسید یعنی با مقدار معکوس زمان پلانک مساوی خواهد شد یعنی ۱۰ بتوان ۴۳ بار در ثانیه که میتوان آنرا فرکانس یا بسامد مطلق نامید طوریکه هیچگونه نوسان دیگری از لحاظ سرعت تواتری در طبیعت و کیهان نمی تواند سریع تر از آن اتفاق بیافتد و در هیچ شتاب دهنده ای هم توسط انسان قابل تولید و دسترسی باشد. در اینجا لازم به اشاره می دانم که نظریه ذره ای بودن زمانمکان از دیدگاه پلانک از یک طرف و نظریه پیوسته بودن زمانمکان نسبی انشتاین بصورت یک مسئله حل نشده در علم فیزیک باقی مانده و حتا بدست فراموشی سپرده شده است. اگر دو سیاه چاله عظیم در گوشه ای از محتوای کیهان در هم ادغام شوند انرژی حاصل از آن برخورد با سرعت نور در فضای هندسی سه بعدی و پیوسته مکان و بیمکانی مطلق به عنوان ظرف نگهدارنده محتوا از آن محل به به محله های دیگر منتقل می شود و نه از طریق زمانمکان نسبی انشتاین. فرکانس نوسانگر لحظه حال یعنی دو قطبی زمان و بیزمانی مطلق روی همدیگر در همسایگی اجرام بزرگ و سنگین کاهش و بر اثر آن طول موج نوسان افزایش می یابد و از دیدگاه مشاهده گر ، انگار در آن نواحی طول زمان کشیده شده باشد و گذر زمان کند گردیده باشد. در صورتیکه فقط فرکانس کاهش و طول موج نوسان افزایش یافته است و نه اینکه طول قطب های نوسانگر کشیده و بلند شده باشند. تصویر کلی تر از این تصویر این است که محتوای کیهان یا جهان با یک هدف مقطعی و معین و از پیش تعین شده در چارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس مفاد و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر و جاودانه آن در سفر می باشد و آن هدف مقطعی عبارت است از بازگشت محتوای کیهان یعنی همین واقعیت و طبیعت به حالت آفرینش اولیه یا بنیادین و یا آغازین در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی با کمیت و کیفیت بهشت برین و نه بر پائی دادگاه عدل الهی با هدف قضاوت در مورد اعمال بد و نیک انسان در طول زندگی دنیوی و اجرای وعده های داده شده یعنی برخوردار نمودن موسا و ایسا و محمد و پیروان موئمن ادیان و حامل یوغ های سنگین و سبک شرایع آنان از زندگی جاودانه بهشتی بهمراه پاداش های فراوان از یکطرف و از طرف دیگر محکوم نمودن بقیه افراد انسانی یعنی کلیه دیگر اندیشان و دگر باوران به زندگی جاودانه جهنمی بهمراه عذاب های شدید. این سفر را می توان مقطعی و نزولی و صعودی نامید در یک مرتبه و درجه تکاملی که همیشه با مراتب و درجات مختلف و فراوان تکاملی بین دو حالت بهشت برین در محتوای هرکدام کیهان یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار بطور مطلقا یکسان و برابر اتفاق می افتد با هدف نهایی رسیدن هر کدام از نظم ها و زندگی های دنیوی در نوع خاص و ویژه خویش به حالت بهشت برین که به گذر بینهایت زمان نیار خواهند داشت. رفتار و گفتار دانشمندان علوم طبیعی و تجربی و ریاضیات در مقابل دینداران خدا باور و یکتا پرست از یکطرف و خدا ناباوران آتئیستی و کمونیستی از طرف دیگر بسیار مهربانانه و مسالمت آمیز می باشد. اما از این به بعد با حفظ مهربانی می توانند خطاب به این دو جناح تاریک و ظلمانی بگویند که خدا و بیخدایی شما عزیزان فقط یک لفظ یا واژه و یا کلمه در زبان و ادبیات و یک مقوله یا مفهوم و ایده انتزاعی در فهم و عقل ناقص انسان ( بخصوص فهم و عقل ناقص شما عزیزان در سطوح بالای رهبریت و پیشوائی و مرجعیت تقلید ) از باستان تاکنون بیش نبوده و نمی باشد. در عوض خدای حقیقی از دیدگاه علمی ما همین واقعیت و طبیعت و کیهان است هم ظاهر و هم باطن آن.

از دیدگاه فردی من زمان و انرژی جفت یکدیگر نیستند بلکه زمان و مکان دارای نیم زوج های بنیادی همزاد و هم بازی و هم ارز خاص و ویژه خویش می باشند یعنی بیزمانی و بیمکانی با کمیت های مساوی و ماهیت های معکوس همدیگر و هردو روی هم قرار دارند و به دو بخش وسیع مطلق و نسبی تقسیم شده اند. مکان و بیمکانی مطلق روی همدیگر یعنی فضای هندسی پیوسته و سه بعدی نقش ظرف نگهدارنده محتوای هر کدام از کیهان ها یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار را عهده دار می باشد و نوسانگر دو قطبی لحظه حال یعنی زمان و بیزمانی مطلق به عنوان بعد چهارم فضای هندسی سه بعدی و بزرگترین نیروی موجود در طبیعت و کیهان دو نقش و وظیفه عمده را عهده دار می باشد یکی رقم زدن طول عمر موجودات و کیهان و دیگری سوق دادن محتوای کیهان بدون وقفه و بطور خستگی ناپذیر و لحظه به لحظه بسوی آینده و وقوع مه بانگ بعدی. در عوض ذرات چهار بعدی زمانمکان نسبی انشتاین و ذرات چهار بعدی بیزمانی بیمکانی نسبی روی همدیگر نوسانگر های بنیادی هشت بعدی اند در ابعاد پلانک که این واقعیت و طبیعت و کیهان نیمی از این و نیم دیگری از آن آفریده شده است؛ حدود ۵ درصد جرم و انرژی معمولی و حدود ۹۵ درصد جرم و انرژی تاریک. در این رابطه می توان با یقین و اطمینان گفت که جهان از لحاظ خمیر مایه ساختاری دارای ۱۶ بعد می باشد. بسته شدن یا انبساط و انقباض و محتوای کیهان یا جهان یک مکانیزم خود کار می باشد که برای عمل کردن نیازی به نیرو های دافعه و جاذبه ندارد بلکه بر اساس اصل سقوط آزاد چرخشی در اطراف محور عمودی با سرعت شتابدار بلندی به سمت پایین یا از ارتفاع به عمق یا از قله بسوی دامنه و یا از راس بسوی قاعده عمل می کند. مخروط همیشه به شکل کله قند نمی باشد بلکه به شکل کروی و مکعب مربع هم می تواند باشد که راس آن همیشه در مرکز و قاعده آن منطبق بر محیط کره یا مکعب مربع. در لحظاتی که محتوای کیهان یا جهان در مرکز متراکم و بسیار داغ و چگال و سنگین بوده است، آن نقطه نقش رفیع ترین بلندی یا قله یا راس را بازی میکرده و محیط جهان در کلیه جهات نقش پست ترین یا ژرف ترین دامنه یا قاعده را. این نقش ها تا آخرین لحظه فاز انبساط ثابت باقی می مانند و با آغاز اولین لحظه فاز انقباض بطور خودکار تعویض می شوند، یعنی مرکز جهان نقش عمیق ترین دامنه یا قاعده متراکم و محیط جهان نقش رفیع ترین قله یا راس مسطح را عهده دار می شوند. به زبان فلسفی می توان از عبارت نوسان هستی در نیستی استفاده کرد. اصل عدم قاطعیت هایزنبرگ بیان ریاضی اصل فلسفی هگل می باشد که بر اساس آن هستی و نیستی هیچکدام به تنهایی نمی توانند بطور مطلق یعنی بدون دیگری وجود داشته باشند بلکه همیشه بهمراه و حرکت در هم و تبدیل متقابل به همدیگر . ذرات و امواج نور و انرژی و جرم معمولی فقط قالب های پایداری اند که در اولین لحظات وقوع مهبانگ حدود پنج درصد از نوسانگر های بنیادی هشت بعدی در ابعاد پلانک در آنها ریخته و قالب بندی شده اند لذا از لحاظ اصالت در مرتبه ثانویه قرار دارند و نه اولیه. نطفه داغ کیهانی یا تکنیگی فیزیکی اولیه جهان قبل از وقوع مهبانگ و آغاز فاز انبساط در اطراف محور خود از یک حرکت چرخشی سرسام آور برخوردار بوده است با فرکانس یا بسامدی برابر با معکوس زمان پلانک یعنی ۱۰ بتوان ۴۳ بار در ثانیه و کلیه حرکت های چرخشی کهکشانی فعلی ریشه در آن حرکت چرخشی اولیه دارند.
...
[مشاهده متن کامل]

انسان در طول تاریخ پیدایش خود روی کره زمین تاکنون از راه حسی و تجربی شاهد پدیده واقعی و طبیعی زیر بوده است و در آینده هم با آن مواجه خواهد بود: تولد - زندگی - مرگ .
اما یک پدیده واقعی و طبیعی دیگر هم در طول این اتفاق عینی وجود دارد که قوای ادراکی فهم و عقل انسان از فهم و درک و شرح و توضیح آن بطور حقیقی و منبطق بر واقعیت عاجز و ناتوان بوده است و شاید آیندگان بتوانند آنرا به راه و روش علمی شرح و توضیح دهند : مرگ - زندگی - تولد.
زندگی در تصویر دوم برعکس زندگی دنیوی در تصویر اول بجای تولد با مرگ آغاز و در آخر بجای مرگ با تولد به پایان می رسد.
از چگونگی زندگی نوع دوم و طول آن غیر از بینش ها و باور های آئینی و دینی هیچگونه اطلاع دیگری در دست نداریم. شاید شرح و توضیح پدیده دوم به عهده فلاسفه علمی باشد به کمک شناخت و دانش علمی و تفسیر صحیح و حقیقی تئوری های علمی بخصوص با در نظر گرفتن شناخت اصلی و محوری و مرکزی تئوری علمی مه بانگ یعنی نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض و محتوای کیهان یا جهان و براثر آن گردش وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی. چرا مه بانگ های متوالی هفتگانه می باشند؟ ارائه پاسخ به این سوال خارج از توان این کامنت کوتاه یا پیامک می باشد.

بپرس