نوزده

/nuzdah/

معنی انگلیسی:
nineteen

لغت نامه دهخدا

نوزده. [ دَه ْ] ( عدد، ص ، اِ ) نوازده. عدد نه بعلاوه ده. عدد اصلی بین هیجده و بیست. ( فرهنگ فارسی معین ). تسععشر. تسعةعشر. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

۱۹نه بعلاوه ده رامیگویند
عدد نه بعلاو. ده عدد اصلی بین هیجده و بیست ( ۱۹ ) .

فرهنگ معین

(دَ ) [ په . ] (اِ. ) عدد نه به علاوة ده ، عدد اصلی بین هیجده و بیست ، (۱۹ ).

فرهنگ عمید

عدد نوزده، نُه به علاوۀ ده، «۱۹».

دانشنامه عمومی

نوزده (بازی). بازی نوزده ( قسمت اول ) : بوت کمپ ( به انگلیسی: Nineteen Part 1: Boot Camp ) در سال ۱۹۸۸ و در سبک اکشن توسط شرکت آرترونیک ( Artronic Limited ) تولید و منتشر گردید.
داستان این بازی در زمان جنگ ویتنام و ماجرای چهار سرباز تازه استخدام شده در ارتش می باشد ( این سربازان همگی نوزده ساله می باشند ) و ابتدا باید در اردوگاه آموزشی دوره های لازم را ببینند.
این بازی در ژانر اکشن و دارای گرافیک دوبعدی می باشد. مراحل متنوعی از جمله اکشن و ماشین رانی در لابه لای گیم پلی این بازی گنجانده شده است.
• طراحان  : مارک گرینشیلدز ( Mark Greenshields ) ، جو بوت ( Joe Booth )
• گرافیک  : دامون ردموند ( Damon Redmond ) ، سام موهابول ( Sam Mohabull )
• موزیک  : راب هوبارد ( Rob Hubbard )
این بازی در سال ۱۹۸۸ توسط شرکت آرترونیک بر روی رایانه های خانگی کمودور ۶۴ و اسپکتروم منتشر گردید.
↑ Artronic Limited ↑ Mark Greenshields ↑ Joe Booth
عکس نوزده (بازی)عکس نوزده (بازی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

واژه نوزده
معادل ابجد 72
تعداد حروف 5
تلفظ nuzdah
نقش دستوری عدد اصلی
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: navazdah] ( ریاضی )
مختصات ( 19 )
آواشناسی nuzdah
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
درود ُ سپاس
نه از ده ⬅ نوازده ⬅ نوزده
= نه در ده، نه بر ده، نه برای ده، نه با ده
افزون واژ ( =حرف اضافه ) [از]، به جز چم ( معنی ) بنیادینش، دارای چمِ بر، به، در، اندر، با، برای ( مال ) نیز است.
...
[مشاهده متن کامل]

از به چم بر، به:
جمشیدوار شاه نشست از فراز تخت / دربسته آدمی و پری پیش او میان. رشیدی سمرقندی ( سده 6 ) .
بخندید از او شاه و خفتان بخواست / درفش بزرگی برآورد راست. فردوسی
از به چم در، اندر:
نشست از نهان با پدر پهلوان / بتدبیر ره تا شدن چون توان. اسدی توسی
از به چم با:
نقاش چابکدست از قلم صورتها انگیزد. ( کلیله و دمنه ) .
از به چم مال، برای و فرزند:
گرانمایه از دختر مهرک است / ز پشت من است این ، مرا بیشک است. فردوسی
افزون واژِ [از] با چمهای گفته شده در شمارگان یازده، دوازده، سیزده، پانزده و شانزده نیز دیده می شود ولی در شمارگان چهارده، هفده و هژده ( هجده ) ، سترده یا افتاده است.
برای نمونه: چهارزده⬅ چهارده

بپرس