نورسته

/nowraste/

مترادف نورسته: نوخاسته، نوشکفته، نونهال، جوان، نوجوان

معنی انگلیسی:
newly sprung, up, young, tender, infant, scion, newly sprung up, young, tender

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

نورسته. [ ن َ / نُو رُ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) تازه روییده. نهال. ( ناظم الاطباء ). نورس. نودمیده. نوشکفته. نوبالیده. تازه. شاداب :
زین سپس وقت سپیده دم هر روزبه من
بوی مشک آرد از آن سنبل نورسته نسیم.
فرخی.
که آراید چه میگوئی تو هر شب سبز گنبد را
بدین نورسته نرگس ها و زراندود پیکانها.
ناصرخسرو.
از چمن ِ دهر بشد ناامید
هر گل نورسته که از گل بزاد.
مسعودسعد.
به نورستگان چمن بازبین
مکش خط بر آن خطه نازنین.
مسعودسعد.
این همه نورستگان بچه نورند پاک
خورده گه از جوی شیر گاه ز جوی شراب.
خاقانی.
هست چون نورسته نی مرد هنرمند از قیاس
تا فزونتر می شود بند دگر می زایدش.
( از تاج المآثر ).
گیاهان نورسته از قطره پر
چو بر شاخ مینابرآموده دُر.
نظامی.
نورسته گلی چو نار خندان
چه نار و چه گل ، هزارچندان.
نظامی.
از پی آن گل نورسته دل ما یارب
خود کجا شد که ندیدیم در این چند گهش.
حافظ.

فرهنگ فارسی

تازه روییده، تا ه سبزشده، نونهال
تازه روییده نونهال .

فرهنگ عمید

نونهال، تازه روییده، تازه سبزشده.

واژه نامه بختیاریکا

تیف؛ نو رند

دانشنامه عمومی

نورسته ( به لاتین: Nurste ) یک منطقهٔ مسکونی در استونی است که در دهستان اماسته واقع شده است. [ ۱]
عکس نورسته
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

stripling (اسم)
نوجوان، نورسته

young (صفت)
جوان، تازه، بچگانه، نوین، نورسته، برنا

فارسی به عربی

صغیر

پیشنهاد کاربران

تازه روییده
نورسته : نونهال ، تازه روییده، جوان، تازه بالغ شده.

بپرس