نورداندن. [ ن َ وَ دَ ] ( مص ) نوردیدن. طی کردن. در هم پیچیدن. برچیدن. رجوع به نوردیدن شود : چو همه خلق بمیرند و جبرئیل و میکائیل و عزرائیل بمیرند و زمین را پست گرداند و آسمان را بنورداند. ( تفسیر قرآن کمبریج ج 2 ص 81 ).