نورداشتن

واژه نامه بختیاریکا

( نَوُرداشتِن ) برنتافتن؛ تحمل نکردن
( نَوُرداشتِن ) بلند نکردن

پیشنهاد کاربران

نور داشتن ؛ روشن بودن. نورانی بودن. روشنائی و فروغ داشتن :
هر آن ناظر که منظوری ندارد
چراغ دولتش نوری ندارد.
سعدی.
- || جلوه و تلألؤ داشتن. تابناک بودن.
- || شاد و فرح انگیز بودن. رجوع به شواهد ذیل نور شود.

بپرس