فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- روشنایی روشناییها ۲ ٠- حق تعالی .
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
نورالانوار ؛ مراد ذات حق تعالی است. رجوع به حکمت اشراق ص 121 و 124 به بعد شود.
نورالانوار :دکتر کزازی واژه ی " فروغانْ فروغ " را در نوشته های خود به جای واژه ی " نورالانوار " بکار برده است.
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 169 )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 169 )
دو حرف ال در زبان عربی نقش علامت کسره را در زبان فارسی بازی می کند، بنابر این واژه ترکیبی نورالا نوار جمع کلمه نور میباشد. اما جمع بستن نور در اصل اشتباه می باشد، زیرا در طبیعت فقط یک نور وجود دارد. اما همین نور دارای یک طیف وسیع میباشد که بطور کلی به دو بخش مرئی و نامرئی تقسیم شده است. نور مرئی طوریکه از بحث نور ( اُپتیک ) در علم فیزیک با آن آشناییم از رنگ های مختلفی تشکیل شده است که هرکدام دارای یک طول موج، یک فرکانس و یک انرژی کاملا معیین میباشند. این کمیت ها هرکدام با دقتی بسیار زیاد اندازه گیری شده و در کتاب فیزیک درج گردیده اند و در اینجا برای جلو گیری از تکرار مکررات از بازگویی آن خود داری میکنیم. اما از دیدگاه عارفان و حکیمان بزرگوار پارسی زبان اسلامی ، نور چیز عجیب و غریب و رمز آلودی است که فقط به زبان شعر باید به آن پرداخت و به کاربرد آن در زندگی روزمره بهتر است که کمتر توجه شود. از دیدگاه عارفان و حکیمان نور را نباید به دست عوام سپرد که مبادا پاکی و منزه بودن آنرا ناپاک نمایند. برای حکیمان و عارفان بزرگوار اسلامی پارسی زبان مفاهیمی از قبیل سرعت، طول موج، فرکانس و انرژی مفاهیمی اند که شیطان در قالب پیشوند به کلمه مبارک نور چسبانده اند و این مفاهیم به دنیای شرق این بزرگواران ربطی و جایی ندارند. این مفاهیم از اندیشه و افکار غربی ها بر آمده است، لذا بر هر دانش آموز و دانشجوی پارسی زبان و بر همه ره روان راه حق فتوا داده میشود که این کالا های وارداتی را به گور به سپارند و دل و خیال خود را به آنها آلوده ننمایند، تا عارفان و حکیمان مسلمان پارسی زبان در پای منقل و سماور و قلیان در کمال آرامش به حال کردن مشغول باشند. غربی ها چه غلط ها که نمی کنند، میگویند همین نور مبارک شما ( عارفان و حکیمان عزیز و گرامی ) در عین حال هم ذره است و هم موج. ما عارفان و حکیمان در پاسخ به بی ادبی آنها میگوییم که به خداوند عالمیان سوگند که ماه ذره شن و موج دریا را با چشمان خود دیده اما ذره و موج نور تا با چشمان سر نبینیم به آن باور نخواهیم داشت و از طرفی دیگر چون پیامبر بزرگوار ما و کتاب آسمانی او عین کلام حق میباشد و اولیا شریف هم به ذره ای بودن و موجی بودن نور اشارات مبارکه ننموده اند، لذا ما حق داریم که آرا شما را در مورد دوگانگی بودن ماهیت نور مبارک نه پذیریم. ساخت عدسی، آیینه، میکروسکوپ و تلسکوپ هم هدیه خودتان باشد، ما عارفان و حکیمان مسلمان پارسی زبان و شیفته حق را به حال خود بگذارید، یا به شاگردان ما اجازه دهید که این کالا های بنجلی و دنیوی را خود بسازند. ما عارفان و حکیمان مسلمان و پارسی زبان حتا افتخار اختراع این کالا های بی ارزش دنیوی را به شما هدیه میکنیم تا ما را در پای منقل ( احیانا با وافور ) و سماور و قلیان راحت بگذارید.
... [مشاهده متن کامل]
سخنی کوتاه با عارفان و حکیمان مسلمان و پارسی زبان گرامی و بزرگوار :
نور چه در بخش مرئی و چه در بخش نامرئی، روشنایی نیست بلکه خاکستر روشنایی ماورایی. و ماورایی در اینجا به معنای یک حقیقتی که در ورای طبیعت و یا خارج از کیهان باشد نیست. خیالتان راحت، خاطر مبارکتان جمع باشد که واقعیت حقیقت مطلق است و هیچ چیز راز و رمز آلودی خارج از واقعیت وجود ندارد. نور نوران خداوند نیست بلکه نور ذره ناچیزی از وجود خداوند است. از این لحاظ هم خیالتان راحت و روح و روان و دلتان پاک و منزه باد. نور به تنهایی نمیتواند نماد و سمبل خداوند به عنوان کلیت مطلق باشد. مفاهیم و واقعیت های دیگری هم به نام زمان و بی زمانی ، مکان و بیمکانی وجود دارند که نمود و نمادهای دیگری از وجود خداوند میباشند. خیال مبارکتان راحت باشد که خداوند متعال نمیتواند ( علیرغم توانائی مطلق ) خارج از زمان و مکان و بیزمانی و بیمکانی وجود داشته باشد. زیرا این واقعیت ها هم بخشی از پیکره بیکران و لایه تناهی اورا تشکیل میدهند. طوریکه خاطر خطیر عارفان و حکیمان شاید واقف و آگاه به این حقیقت باشد که بی زمانی و بی مکانی به معنای عدم وجود زمان و مکان نیستند بلکه دو قلوهای همزاد زمان و مکان بوده و از لحاظ مقدار و اندازه با آنها هم ارز بوده اما دارای گوهری متضاد و آنهم نه مثل شرق و غرب دشمن همدیگر بلکه هم رقص و هم آواز ، عاشق و معشوق همدیگر. آنهم نه مثل عاشق و معشوق دنیوی که پس از مدت کوتاهی که باهم بودند، از همدیگر دلخور و مایوس شوند و شعله آتش عشق آنان افول کند و به خاموشی گراید. معشوق آنطرف دیوار خودرا در برابر دیدگان شما پنهان نکرده است، بلکه این خود شما اید که اورا غیب نموده اید. معشوق این طرف حجاب است، کافیست که از خواب غفلت بیدار شوید و اورا دریابید. جهت اطلاع بزرگواران عرف و دین : حتا صاحب منصبان علم فیزیک هم تاکنون به این حقیقت ماهیت نور نرسیده اند چه رسد به حکیمان و عرفان عظیم الشان که شاید هزاره های دیگر چشم و گوش سر و دلشان باز شود و از شعر گوئی و تجلیل و مدح حق دست بر دارند و پرسه زدن در عالم خیال و معانی و مقولات به اصلاح خودشان مجرد از ماده خاتمه دهند و دوباره به سرای ابدی و جاودانه دنیوی بر گردند و از ماده و مادیات بیش از حد نفرت نداشته باشند که ماده و روح هرکدام یکی از جنبه های وجود مبارک خود خداوند می باشند. اندیشمندی که از ماده و زندگی دنیوی بر حذر باشد، از شناخت خداوند بطور عمد یا نا آگاهانه دوری جسته است و دوست ندارد که حقیقت خداوند را در یابد. ذرات و امواج نور خود از ذرات بسیار ریزتری ساخته شده اند. این ذرات را عارفان و حکیمان عزیز میتوانند از این به بعد به زبان عارفانه و حکیمانه و شاعرانه خود، گراویتون به نامند. البته این گراویتون ها را نباید با ذرات پیش بینی شده علمی حامل نیروی جاذبه را یکی گرفت یا پنداشت. طوریکه علم حظوری حظرات شریف بر آن شاید واقف باشد، ذرات نور همگی دارای یک قد و قواره برابر و یکسان نیستند بلکه خداوند متعال ما و شما هر کدام را با قد و قواره و قدر و اندازه از وجود مبارک خویش ساخته است ، تا من نادان و شمای دانا بتوانند بین آنها تمیز قائل شوند. آیا کلمات طاقوتی طول موج، فرکانس و انرژی را به خاطر خطیر سپرده اید یا پای منقل در حین پُک عمیق زدن به قلیان هواس نفس مبارکتان به حوریان بهشتی و نهر کوثر در دم باغ بهشت و یا قنات زم زم در پشت باغ بهشت در گوشه جنوب شرقی آن و یا نهر های زیر درختان خرما و انگور و زیتون خدای نخواسته پرت گردیده و به کلام ناچیز این حقیر به اندازه کافی عطف توجه نفرموده اید. نترسید، من زودتر از شما بزرگواران وارد بهشت نمی شوم و بهشت هم به عده خاصی تعلق ندارد بلکه به همه انسان ها و آنهم بدون استثناء، چه پول دار و چه بی پول، فقیر و غنی، دانا و نادان، زشت و زیبا، سعید و شقی، سفید و سیاه ، توانمند و ناتوان و سر انجام شرقی و غربی و جنوبی و شمالی و جنوب شرقی ای و غربی ای و شمال شرقییی و غربییی. اگر آن بزرگواران شریف احساس دلواپسی مینمایند که با حقیر بی ادبی از این قبیل در باغ بهشت موعود هم هم حجره و هم سفره و هم دم شوند، آن دیگر مساله خود ایشان میباشد نه مساله خداوند تبارک و تعالا ( بخاطر خطیر و ارجمند شما : تعالی ) . امیدوارم که مثل معروف فارسی : از دنیا رانده و از آسمان مانده ، مشمول حال حظرات نشود. حال با رخصت از حضور عارفان و حکیمان بزرگوار و شریف بر گردیم به مفهوم غرب زده گراویتون که زبان بعضی از حضرات صاحب تجارب کشف و شهود از بیان آن قاصر باشد. آیا تاکنون بر این حقیقت واقف گردیده اید که خداوند تبارک و تعالا عاشق و شیفته رقص و آواز می باشد ؟ البته نه رقص های خرکی و آواز های کوچه باغی بلکه رقص و آواز های درست و حسابی مثل رقص ذرات زمان و ذرات بیزمانی و ذرات مکان و ذرات بیمکانی با همدیگر که سرعت تبدیل شدن وجودشان به همدیگر از تصورات آن عالی جنابان به مراتب فرا تر است، به سان طبیعت و ماوراء طبیعت افلاطون نتان. فرکانس چنین رقص خدایی برابر است با ۱۰ بتوان ۴۳ بار در ثانیه. جا دارد که به تقلید از عارفان و حکیمان عزیز، جل الخالق بر زبان جاری نمائیم که بخشی از وجود خداوند چطور میتواند با این سرعت سرسام آور در خود برقصد.
امیدوارم که سر گرامی حکیمان و عرفان مسلمان پارسی زبان را با این اراجیف بدرد نیاورده باشم. در پایان برایشان و در خدمتشان یک مساله ساده حساب طرح می نمایم و حل آنرا به عهده خود آنان می گذارم، باشد تا لحظه ای در خود فرو روند و با کسب یک تجربه شهودی پاسخ آنرا در خواب به بینند. چند ذره گراویتون در دل ذرات نور قرمز نهفته اند ؟ اگر دوست داشتید نور سبز و یا آبی را انتخاب کنید. لازم است که آن بزرگواران شیفته نور حق بدانند که ذرات نور مرئی و نامرئی فاقد ذرات زمان میباشند. اگر پرسیدند چرا؟ جواب عیان است: نور نامیراست که نشانه عدم وجود زمان در وجود شان میباشد. انشالله که همگی شبیه نور از اسارت جبر گذر زمان رها گردیم. زمان بخودی خود بی حرکت است، اگر عالی جنابان چیز فهم و چیز دان بتوانند با یکی دو تا از تجربیات شهودی خود، مکانیزمی را کشف نمایند که به کمک آن بتوان دوقلوی همزاد زمان یعنی بی زمانی را از زمان جدا نماییم آنگاه به حمد باری تعالا از شر گذر زمان خلاص و یا رها خواهیم شد. البته پس از کشف بهتر است که در دوران شبابی یا جوانی این نیم قلو را از وجود خود طرد کنیم که در دوران پیری جاودانگی حیات بی مزه یا تلخ خواهد بود. در پایان یک راهنمایی برای حل مساله:
طول ذرات زمان و بی زمانی هر دو برابرند با : ۱۰ بتوان منهای ۴۳ ثانیه. جل الخالق. و طول ذرات مکان و بی مکانی هرکدام برابر با : ۱۰ بتوان منهای ۳۵ متر. حظار محترم توجه داشته باشند که ذرات مکان و بی مکانی هرکدام دارای سه بعد میباشند که در بالا فقط طول یک بعد داده شده است و ابعاد دیگر هم به همان اندازه میباشند. امیدوارم که با نگاه کردن به بُعد عمق در ژرفا غرق نشوید طوریکه خداوند هم نتواند دلو بیندازد و شما را مثل یوسف عزیزتان نجات دهد.
... [مشاهده متن کامل]
سخنی کوتاه با عارفان و حکیمان مسلمان و پارسی زبان گرامی و بزرگوار :
نور چه در بخش مرئی و چه در بخش نامرئی، روشنایی نیست بلکه خاکستر روشنایی ماورایی. و ماورایی در اینجا به معنای یک حقیقتی که در ورای طبیعت و یا خارج از کیهان باشد نیست. خیالتان راحت، خاطر مبارکتان جمع باشد که واقعیت حقیقت مطلق است و هیچ چیز راز و رمز آلودی خارج از واقعیت وجود ندارد. نور نوران خداوند نیست بلکه نور ذره ناچیزی از وجود خداوند است. از این لحاظ هم خیالتان راحت و روح و روان و دلتان پاک و منزه باد. نور به تنهایی نمیتواند نماد و سمبل خداوند به عنوان کلیت مطلق باشد. مفاهیم و واقعیت های دیگری هم به نام زمان و بی زمانی ، مکان و بیمکانی وجود دارند که نمود و نمادهای دیگری از وجود خداوند میباشند. خیال مبارکتان راحت باشد که خداوند متعال نمیتواند ( علیرغم توانائی مطلق ) خارج از زمان و مکان و بیزمانی و بیمکانی وجود داشته باشد. زیرا این واقعیت ها هم بخشی از پیکره بیکران و لایه تناهی اورا تشکیل میدهند. طوریکه خاطر خطیر عارفان و حکیمان شاید واقف و آگاه به این حقیقت باشد که بی زمانی و بی مکانی به معنای عدم وجود زمان و مکان نیستند بلکه دو قلوهای همزاد زمان و مکان بوده و از لحاظ مقدار و اندازه با آنها هم ارز بوده اما دارای گوهری متضاد و آنهم نه مثل شرق و غرب دشمن همدیگر بلکه هم رقص و هم آواز ، عاشق و معشوق همدیگر. آنهم نه مثل عاشق و معشوق دنیوی که پس از مدت کوتاهی که باهم بودند، از همدیگر دلخور و مایوس شوند و شعله آتش عشق آنان افول کند و به خاموشی گراید. معشوق آنطرف دیوار خودرا در برابر دیدگان شما پنهان نکرده است، بلکه این خود شما اید که اورا غیب نموده اید. معشوق این طرف حجاب است، کافیست که از خواب غفلت بیدار شوید و اورا دریابید. جهت اطلاع بزرگواران عرف و دین : حتا صاحب منصبان علم فیزیک هم تاکنون به این حقیقت ماهیت نور نرسیده اند چه رسد به حکیمان و عرفان عظیم الشان که شاید هزاره های دیگر چشم و گوش سر و دلشان باز شود و از شعر گوئی و تجلیل و مدح حق دست بر دارند و پرسه زدن در عالم خیال و معانی و مقولات به اصلاح خودشان مجرد از ماده خاتمه دهند و دوباره به سرای ابدی و جاودانه دنیوی بر گردند و از ماده و مادیات بیش از حد نفرت نداشته باشند که ماده و روح هرکدام یکی از جنبه های وجود مبارک خود خداوند می باشند. اندیشمندی که از ماده و زندگی دنیوی بر حذر باشد، از شناخت خداوند بطور عمد یا نا آگاهانه دوری جسته است و دوست ندارد که حقیقت خداوند را در یابد. ذرات و امواج نور خود از ذرات بسیار ریزتری ساخته شده اند. این ذرات را عارفان و حکیمان عزیز میتوانند از این به بعد به زبان عارفانه و حکیمانه و شاعرانه خود، گراویتون به نامند. البته این گراویتون ها را نباید با ذرات پیش بینی شده علمی حامل نیروی جاذبه را یکی گرفت یا پنداشت. طوریکه علم حظوری حظرات شریف بر آن شاید واقف باشد، ذرات نور همگی دارای یک قد و قواره برابر و یکسان نیستند بلکه خداوند متعال ما و شما هر کدام را با قد و قواره و قدر و اندازه از وجود مبارک خویش ساخته است ، تا من نادان و شمای دانا بتوانند بین آنها تمیز قائل شوند. آیا کلمات طاقوتی طول موج، فرکانس و انرژی را به خاطر خطیر سپرده اید یا پای منقل در حین پُک عمیق زدن به قلیان هواس نفس مبارکتان به حوریان بهشتی و نهر کوثر در دم باغ بهشت و یا قنات زم زم در پشت باغ بهشت در گوشه جنوب شرقی آن و یا نهر های زیر درختان خرما و انگور و زیتون خدای نخواسته پرت گردیده و به کلام ناچیز این حقیر به اندازه کافی عطف توجه نفرموده اید. نترسید، من زودتر از شما بزرگواران وارد بهشت نمی شوم و بهشت هم به عده خاصی تعلق ندارد بلکه به همه انسان ها و آنهم بدون استثناء، چه پول دار و چه بی پول، فقیر و غنی، دانا و نادان، زشت و زیبا، سعید و شقی، سفید و سیاه ، توانمند و ناتوان و سر انجام شرقی و غربی و جنوبی و شمالی و جنوب شرقی ای و غربی ای و شمال شرقییی و غربییی. اگر آن بزرگواران شریف احساس دلواپسی مینمایند که با حقیر بی ادبی از این قبیل در باغ بهشت موعود هم هم حجره و هم سفره و هم دم شوند، آن دیگر مساله خود ایشان میباشد نه مساله خداوند تبارک و تعالا ( بخاطر خطیر و ارجمند شما : تعالی ) . امیدوارم که مثل معروف فارسی : از دنیا رانده و از آسمان مانده ، مشمول حال حظرات نشود. حال با رخصت از حضور عارفان و حکیمان بزرگوار و شریف بر گردیم به مفهوم غرب زده گراویتون که زبان بعضی از حضرات صاحب تجارب کشف و شهود از بیان آن قاصر باشد. آیا تاکنون بر این حقیقت واقف گردیده اید که خداوند تبارک و تعالا عاشق و شیفته رقص و آواز می باشد ؟ البته نه رقص های خرکی و آواز های کوچه باغی بلکه رقص و آواز های درست و حسابی مثل رقص ذرات زمان و ذرات بیزمانی و ذرات مکان و ذرات بیمکانی با همدیگر که سرعت تبدیل شدن وجودشان به همدیگر از تصورات آن عالی جنابان به مراتب فرا تر است، به سان طبیعت و ماوراء طبیعت افلاطون نتان. فرکانس چنین رقص خدایی برابر است با ۱۰ بتوان ۴۳ بار در ثانیه. جا دارد که به تقلید از عارفان و حکیمان عزیز، جل الخالق بر زبان جاری نمائیم که بخشی از وجود خداوند چطور میتواند با این سرعت سرسام آور در خود برقصد.
امیدوارم که سر گرامی حکیمان و عرفان مسلمان پارسی زبان را با این اراجیف بدرد نیاورده باشم. در پایان برایشان و در خدمتشان یک مساله ساده حساب طرح می نمایم و حل آنرا به عهده خود آنان می گذارم، باشد تا لحظه ای در خود فرو روند و با کسب یک تجربه شهودی پاسخ آنرا در خواب به بینند. چند ذره گراویتون در دل ذرات نور قرمز نهفته اند ؟ اگر دوست داشتید نور سبز و یا آبی را انتخاب کنید. لازم است که آن بزرگواران شیفته نور حق بدانند که ذرات نور مرئی و نامرئی فاقد ذرات زمان میباشند. اگر پرسیدند چرا؟ جواب عیان است: نور نامیراست که نشانه عدم وجود زمان در وجود شان میباشد. انشالله که همگی شبیه نور از اسارت جبر گذر زمان رها گردیم. زمان بخودی خود بی حرکت است، اگر عالی جنابان چیز فهم و چیز دان بتوانند با یکی دو تا از تجربیات شهودی خود، مکانیزمی را کشف نمایند که به کمک آن بتوان دوقلوی همزاد زمان یعنی بی زمانی را از زمان جدا نماییم آنگاه به حمد باری تعالا از شر گذر زمان خلاص و یا رها خواهیم شد. البته پس از کشف بهتر است که در دوران شبابی یا جوانی این نیم قلو را از وجود خود طرد کنیم که در دوران پیری جاودانگی حیات بی مزه یا تلخ خواهد بود. در پایان یک راهنمایی برای حل مساله:
طول ذرات زمان و بی زمانی هر دو برابرند با : ۱۰ بتوان منهای ۴۳ ثانیه. جل الخالق. و طول ذرات مکان و بی مکانی هرکدام برابر با : ۱۰ بتوان منهای ۳۵ متر. حظار محترم توجه داشته باشند که ذرات مکان و بی مکانی هرکدام دارای سه بعد میباشند که در بالا فقط طول یک بعد داده شده است و ابعاد دیگر هم به همان اندازه میباشند. امیدوارم که با نگاه کردن به بُعد عمق در ژرفا غرق نشوید طوریکه خداوند هم نتواند دلو بیندازد و شما را مثل یوسف عزیزتان نجات دهد.