نور گسترانیدن

لغت نامه دهخدا

نور گسترانیدن. [ گ ُت َ دَ ] ( مص مرکب ) نور افشاندن. ( فرهنگ فارسی معین ). نور گستردن. نور گستراندن. || کنایه از آشکار کردن و دیدن و ظاهر نمودن و گشودن است. || کنایه از التفات کردن است. || کنایه از نیک گفتن است. ( از برهان قاطع ) ( از آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

بپرس