نوجیه

لغت نامه دهخدا

نوجیه. [ ج َ ی َ / ی ِ ] ( اِ ) خیزاب. ( اوبهی ). سیل. ( یادداشت مؤلف ) :
مر تو را جوید همه خوبی و زیب
آنچنان چون نوجیه جوید نشیب.
رودکی ( از انجمن آرا ).
رجوع به نوجبه و توجبه شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس