[ویکی فقه] دوران نوجوانی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) در سایه حمایت عموی گرامشان، جناب ابوطالب سپری شد. افسانه گرایی های تاریخی و نگاه سطحی به حوادث این دوره از زندگانی اول شخص عالم، موجب ایراد شبهات و تناقضاتی درباره شخصیت الهی پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) شده است.
ابوطالب با عبدالله پدر رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) از طرف پدر و مادر، برادر بود و از عموهای دیگر آن حضرت نسبت به وی مهربان تر و علاقه مندتر بود. شاید به همین سبب بود که عبدالمطلب سفارش آن حضرت را به ابوطالب کرده و بالاخره هم کفالت آن حضرت را پس از مرگ خود به ابوطالب سپرد. بنابراین ابوطالب پس از مرگ پدرش عبدالمطلب سرپرستی محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) را که ۸ سال بیشتر نداشت، به توصیه پدرش عهده دار شد. برخی گفته اند: عبدالمطلب سرپرستی (صلی الله علیه و آله وسلّم) را به فرزند بزرگش زبیر وانهاد و پس از درگذشت او ابوطالب عهده دار این مهم شد. ولی زبیر در حلف الفضول حضور داشته و محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) در این زمان حدود ۲۰ سال داشت. بر پایه این گزارش، درگذشت زبیر در نوجوانی رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) درست به نظر نمی آید. ابن شهرآشوب در مناقب از ممانعت عبدالمطلب برای سرپرستی محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) توسط ابولهب و عباس و موافقت با ابوطالب خبر می دهد. از این رو، همان گونه که گزارش ها هم تایید می کنند، از ابتدا عبدالمطلب سرپرستی محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) را بر دوش ابوطالب نهاد.
رفتار ابوطالب با پیامبر
حضرت ابوطالب رسول خدا را از سن ۸ سالگی به خانه خویش منتقل ساخت، و تا سن ۵۰ سالگی رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم)، لحظه ای از یاری و حمایت او دست برنداشت و او را بر خود و فرزندانش مقدم می داشت! ابوطالب نسبت به پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) چنان دوستی و محبت شدیدی ابراز می داشت که هیچ یک از فرزندان خود را تا آن اندازه دوست نمی داشت و وی را بر همه خاندانش در خوراک و پوشاک مقدم می داشت. در کنار پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) می خوابید و هر گاه بیرون می رفت، او را نیز همراه خود می برد و چنان دل بستگی شدیدی به پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) داشت که نسبت به هیچ کس چنان نبود و خوراک خوب را مخصوص آن حضرت قرار می داد. علامه مجلسی (رحمة الله علیه) نقل می کند: «هرگاه رسول خدا در رختخوابش می خوابید، حضرت ابوطالب پس از آن که همه می خوابیدند، به آرامی او را بیدار می کرد، و رختخواب علی را با وی جابه جا می نمود، و فرزند خود و برادرانش را جهت حفاظت وی مامور می ساخت.» یعقوبی می نویسد: از رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) روایت شده است که پس از وفات «فاطمه بنت اسد» فرمود: «الیوم ماتت امی؛ امروز مادرم وفات کرد.» و چون از ایشان پرسیدند: چرا برای فاطمه بنت اسد چنین بی تاب شده ای؟ فرمود: «او به راستی مادرم بود؛ زیرا کودکان خود را گرسنه می گذاشت و مرا سیر می کرد. آنان را گردآلود می گذاشت و مرا تمیز و آراسته می نمود، و راستی که مادرم بود.»
ایمان ابوطالب
پیچیدگی شخصیت ابوطالب و کتمان وی از ایمانش در برابر زعمای قریش و سایر دشمنان باعث شده که عده ای وی را متهم به شرک کنند. این گروه متعصب و مبغض نه تنها ابوطالب را بی ایمان می دانند، حتی می گویند که پدر و مادر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) نیز بی ایمان از دنیا رفته و (نعوذ بالله) در دوزخ «جمره» آتشند!
← غرض ورزی های سیاسی
...
ابوطالب با عبدالله پدر رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) از طرف پدر و مادر، برادر بود و از عموهای دیگر آن حضرت نسبت به وی مهربان تر و علاقه مندتر بود. شاید به همین سبب بود که عبدالمطلب سفارش آن حضرت را به ابوطالب کرده و بالاخره هم کفالت آن حضرت را پس از مرگ خود به ابوطالب سپرد. بنابراین ابوطالب پس از مرگ پدرش عبدالمطلب سرپرستی محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) را که ۸ سال بیشتر نداشت، به توصیه پدرش عهده دار شد. برخی گفته اند: عبدالمطلب سرپرستی (صلی الله علیه و آله وسلّم) را به فرزند بزرگش زبیر وانهاد و پس از درگذشت او ابوطالب عهده دار این مهم شد. ولی زبیر در حلف الفضول حضور داشته و محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) در این زمان حدود ۲۰ سال داشت. بر پایه این گزارش، درگذشت زبیر در نوجوانی رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) درست به نظر نمی آید. ابن شهرآشوب در مناقب از ممانعت عبدالمطلب برای سرپرستی محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) توسط ابولهب و عباس و موافقت با ابوطالب خبر می دهد. از این رو، همان گونه که گزارش ها هم تایید می کنند، از ابتدا عبدالمطلب سرپرستی محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) را بر دوش ابوطالب نهاد.
رفتار ابوطالب با پیامبر
حضرت ابوطالب رسول خدا را از سن ۸ سالگی به خانه خویش منتقل ساخت، و تا سن ۵۰ سالگی رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم)، لحظه ای از یاری و حمایت او دست برنداشت و او را بر خود و فرزندانش مقدم می داشت! ابوطالب نسبت به پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) چنان دوستی و محبت شدیدی ابراز می داشت که هیچ یک از فرزندان خود را تا آن اندازه دوست نمی داشت و وی را بر همه خاندانش در خوراک و پوشاک مقدم می داشت. در کنار پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) می خوابید و هر گاه بیرون می رفت، او را نیز همراه خود می برد و چنان دل بستگی شدیدی به پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) داشت که نسبت به هیچ کس چنان نبود و خوراک خوب را مخصوص آن حضرت قرار می داد. علامه مجلسی (رحمة الله علیه) نقل می کند: «هرگاه رسول خدا در رختخوابش می خوابید، حضرت ابوطالب پس از آن که همه می خوابیدند، به آرامی او را بیدار می کرد، و رختخواب علی را با وی جابه جا می نمود، و فرزند خود و برادرانش را جهت حفاظت وی مامور می ساخت.» یعقوبی می نویسد: از رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) روایت شده است که پس از وفات «فاطمه بنت اسد» فرمود: «الیوم ماتت امی؛ امروز مادرم وفات کرد.» و چون از ایشان پرسیدند: چرا برای فاطمه بنت اسد چنین بی تاب شده ای؟ فرمود: «او به راستی مادرم بود؛ زیرا کودکان خود را گرسنه می گذاشت و مرا سیر می کرد. آنان را گردآلود می گذاشت و مرا تمیز و آراسته می نمود، و راستی که مادرم بود.»
ایمان ابوطالب
پیچیدگی شخصیت ابوطالب و کتمان وی از ایمانش در برابر زعمای قریش و سایر دشمنان باعث شده که عده ای وی را متهم به شرک کنند. این گروه متعصب و مبغض نه تنها ابوطالب را بی ایمان می دانند، حتی می گویند که پدر و مادر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) نیز بی ایمان از دنیا رفته و (نعوذ بالله) در دوزخ «جمره» آتشند!
← غرض ورزی های سیاسی
...
wikifeqh: نوجوانی_حضرت_محمد