دیکشنری
مترجم
بپرس
نوبت گرفتن
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
نوبت گرفتن. [ ن َ / نُو ب َ گ ِ رِ ت َ ]( مص مرکب ) در انتظار چیزی یا کاری به صف ایستادن.
فرهنگ فارسی
در انتظار چیزی با کاری به صف ایستادن
واژه نامه بختیاریکا
تل گریدِن
پیشنهاد کاربران
To make an appointment
وقت گرفتن مثال :برای دکتر وقت برات ( برایت ) گرفتم.
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها