نواک

لغت نامه دهخدا

نواک. [ ن َ / ن ُ ] ( ع مص ) نَوَک. نواکة. گول و احمق شدن. ( از المنجد ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به نواکة شود.

فرهنگ فارسی

نوک . نواکه . گول و احمق شدن .

پیشنهاد کاربران

بپرس