نواقل
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( صفت ) جمع ناقله وسیلهای که کسی یا چیزی را از جایی بجایی برد.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
تالار، زندان، گیشه دریافت عوارض راه، نواقل
خراج، هزینه، عوارض، باج، نواقل، راهداری، ضایعه، طنین موزون، باج راه، تحمل خسارت، تعداد تلفات جنگی، صدای طنین زنگ یا ناقوس
تالار، زندان، گیشه دریافت عوارض راه، نواقل
پیشنهاد کاربران
هزینه حمل و نقل