نواقص

/navAqes/

برابر پارسی: کاستی ها

معنی انگلیسی:
deficiencies, imperfections, defects, deficlencles

لغت نامه دهخدا

نواقص. [ ن َ ق ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ ناقصة. رجوع به ناقصة شود. || در تداول بجای نقائص ( ج ِ نقیصة ) مستعمل است.

فرهنگ فارسی

جمع ناقص
(صفت ) جمع ناقصه( ناقص ).توضیح نواقص که در جمع [نقیصه] بکاربرند جمع [ناقصه ] است و نقیصه به [ نقائص ] جمع بسته میشود. بهمین مناسبت فصیحان [ تکمیل نواقص ] بمعنی رفع نقیصه ها را درست نمیداننداما بمعنی کامل کردن ناقصان صحیح است ( مثلا: [ شاه نعمت الله در تکمیل نواقص بکوشید] ). بمعنی [ رفع نقیصه ها] باید [ رفع نقایص ] گفت .

فرهنگ معین

(نَ قِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ ناقص .

فرهنگ عمید

= ناقص

پیشنهاد کاربران

واژه نواقص
معادل ابجد 247
تعداد حروف 5
تلفظ navāqes
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی، جمعِ ناقصَة]
مختصات ( نَ قِ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی navAqes
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
...
[مشاهده متن کامل]

منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار

نَقَص: ذهبَ شئٌ منهُ بعدَ إتمامهِ.
=وقتیکه کامل وتمام شد، سپس ازش یه کم کم شده.
دِرهِم ناقِص: غیرتام الوزن ( وزنش کمه - از وزن ومثقال اصلی کمتر هست )
دَین ناقص: دَین لم یتِمّ. ( بدهی هنوز کاملاً پرداخت نشده - از بدهی باقی مانده )
...
[مشاهده متن کامل]


نُقصان الدِین والعقل: عبارة غلط ( در زبان عربی وجود ندارد ومعنی اشتباه هست ) .
نواقص العقول:حاملات ومکلّفات بشئ من الدیون او التکالیف او الحقوق او الوظائف او الاعمال الواجبه . . .
=یتحمّلن الدَّین والوظائف والقیود والواجبات
دَین:بدهی
دِین: کلمه نو به معنی مذهب تعریف شده وقبلاً به معنی خضوع والتزام بالتعالیم و. . .

نواقص الدهر:مُنغصاته ( ناراحتی های روزگار که از خوشحالی وسلامتیو. . . که بود؛ کم شده )
ماء ناقص:عذِب ( آب زلال و خوش گوار )

به ناقصات العقل
ناقص العقل
دِین
دَین
ناقصات العقول
ناقص العقول
N
فقیرة العقول
Notice
لازم به ذکر
. . .
رجوع کنید

سؤال مطرح میشه: تفاوت
نقائص - نواقص - ناقصات؟؟؟

عیب ها
معایب

بپرس