نواقص

/navAqes/

برابر پارسی: کاستی ها

معنی انگلیسی:
deficiencies, imperfections, defects, deficlencles

لغت نامه دهخدا

نواقص. [ ن َ ق ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ ناقصة. رجوع به ناقصة شود. || در تداول بجای نقائص ( ج ِ نقیصة ) مستعمل است.

فرهنگ فارسی

جمع ناقص
(صفت ) جمع ناقصه( ناقص ).توضیح نواقص که در جمع [نقیصه] بکاربرند جمع [ناقصه ] است و نقیصه به [ نقائص ] جمع بسته میشود. بهمین مناسبت فصیحان [ تکمیل نواقص ] بمعنی رفع نقیصه ها را درست نمیداننداما بمعنی کامل کردن ناقصان صحیح است ( مثلا: [ شاه نعمت الله در تکمیل نواقص بکوشید] ). بمعنی [ رفع نقیصه ها] باید [ رفع نقایص ] گفت .

فرهنگ معین

(نَ قِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ ناقص .

فرهنگ عمید

= ناقص

پیشنهاد کاربران

بپرس