نواساز. [ ن َ ]( نف مرکب ) مغنی. ساززننده. ( ناظم الاطباء ). ساززن. ( فرهنگ فارسی معین ). نغمه پرداز. نوازنده : نواسازی دهندت باربدنام که بر یادش گوارد زهر در جام.نظامی.نواساز خنیاگران شگرف به قانون اوزان برآورده حرف.نظامی.نواسازان چمن ِ املا و نغمه پردازان گلشن ِ انشاء. ( حبیب السیر ص 122 ). || تصنیف ساز. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به نواسازی شود.