نوازل

لغت نامه دهخدا

نوازل. [ ن َ زِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ نازلة. رجوع به نازلة شود : به سبب نوازل محن و عوارض فتن و عوایق ایام... تیر تمنایشان به هدف مراد نمی رسید. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 214 ).

فرهنگ فارسی

جمع نازله است .

فرهنگ عمید

= نازله

پیشنهاد کاربران

سختی روزگاران، پیش آمدهای ناگوار
�پس بر وفق این احوال، از نوازل این اهوال، بگریختم� ( مقامات حمیدی: المقامة الثانیة )

بپرس