لغت نامه دهخدا
نوارس.[ ن ُ رِ ] ( اِ ) خیار دراز. ( برهان قاطع ). نوعی از خیار دراز. ( ناظم الاطباء ). خیارچنبر. ( فرهنگ فارسی معین ). || اسم یونانی نوعی از قتاد است ، شاخ های او دراز و باریک و تا به قدر سه ذرع و برگش ریزه و مستدیر و بر جمیع اجزای او زغب شبیه به پشم ، و گلش زرد و خوشبو و طعمش تند، و خار او مانند سوزن و صمغاو مابین سفیدی و سرخی ، و در روم و حلب کثیرالوجود است... و در التیام عصب از مجربات [ است ] و از این جهت او را شجرةالعصب نامند. ( از تحفه حکیم مؤمن ). و آن را شجرةالقدس خوانند و مسواک العباسی و مسواک المسیح گویند. رجوع به تذکره ضریر انطاکی ص 352 شود.