نواجی
لغت نامه دهخدا
نواجی. [ ن َ جی ی ] ( اِخ ) محمدبن حسن بن علی بن عثمان نواجی قاهری شافعی قاضی ، ملقب به شمس الدین. فقیه و ادیب مصری است. به سال هَ. ق. در قریه نواج قاهره تولد و به سال 859 هَ. ق. وفات یافت. او راست : 1 - حاشیه توضیح ابن هشام. 2 - الحجة لسرقات ابن حجة. 3 - حلبة الکمیت ، در آداب و نوادر و خمریات. 4 - خلع العذار فی وصف العذار. 5 - صحایف الحسنات. 6 - الطراز الموشی فی الانشاء، مجموعه ای از منشآت و مراسلات. 7 - مراتع الغزلان فی وصف الحسان من الغلمان. 8 - دیوان اشعار و جز آن. ( از الاعلام زرکلی ج 6 ص 320 ) ( ریحانة الادب ج 4 ص 328 ). و نیز رجوع به کشف الظنون و معجم المطبوعات ص 1872 و الضوء اللامع ج 7 ص 229 و الخطط التوفیقیة ج 17 ص 13 و حوادث الدهور ج 2 ص 365 و آداب اللغة ج 3 ص 137و لغة العرب ج 1 ص 129 و البدر الطالع ج 2 ص 156 شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید