نوات

لغت نامه دهخدا

نوات. [ ن َ ] ( ع اِ ) هسته خرما. تخم خرما. ( غیاث اللغات ). نواة. رجوع به نواة شود. || وزنی معادل پنج درم سنگ. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به نواة شود.

نواة. [ ن َ ] ( ع مص )نیت کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). نیّة. نیَة. ( منتهی الارب ) ( المنجد ). نیت. رجوع به نیت و نیة شود. || ( اِ ) استه خرما. ( ترجمان علامه جرجانی ص 102 ). خسته خرما. ( مهذب الاسماء ). دانه خرما. ( منتهی الارب ) ( دهار ). به عربی دانه اثمار است ، و از مطلق او مراد دانه خرما است خصوصاً در اوزان. ( تحفه حکیم مؤمن ). ج ، نوی ، نویات. جج ، انواء، نوی. || حاجت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( دهار ). و رجوع به منتهی الارب شود. || یک سوم مثقال است ولی در اصل وزن سه مثقال بوده است. ( ترجمه مفاتیح از العلوم ص 169 ). وزنی معادل پنج درهم. ( مفاتیح ، یادداشت مؤلف ). پنج درم سنگ. ( مهذب الاسماء ) ( بحر الجواهر ). گویند سه مثقال و گویند نیم درم. ( بحر الجواهر ) ( یادداشت مؤلف ). مقدار پنج درم از هر چیزی یا مقدار سه درم یا سه درم و نیم. ( منتهی الارب ). || از عدد بیست یا ده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || یک اوقیه از زر یا چهار دینار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). یک وقیه از طلا یا چهار دینار زر مسکوک. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

هست. خرما ٠ تخم خرما ٠ نواه یا وزنی معادل پنج درم سنگ ٠

گویش مازنی

/nevaat/ نبات

پیشنهاد کاربران

بپرس