نوا خوانی

لغت نامه دهخدا

نواخوانی. [ ن َ خوا/ خا ] ( حامص مرکب ) سرود سرائیدن. ( غیاث اللغات ) ( ازآنندراج ). عمل نواخوان. نغمه سرائی. خوانندگی. || مجازاً، سخن خوب و خوش را گویند و آنچه به طریق طنز و استهزا گفته شود. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). تقلید بانگ و آواز دیگری و آنچه به طریق استهزا گفته شود. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به غیاث اللغات شود.

فرهنگ فارسی

سرود سرائیدن . عمل نوا خوان . یا مجازا .

پیشنهاد کاربران

بپرس