نو بلوغ

لغت نامه دهخدا

نوبلوغ. [ ن َ/ نُو ب ُ ] ( ص مرکب ) تازه بالغ. نوجوان :
نوبلوغی که بود شاگردش
بردوانید و همچنین کردش.
سعدی.

فرهنگ فارسی

تازه بالغ ٠ نوجوان ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس