نهیت

لغت نامه دهخدا

نهیت. [ ن َ ] ( ع مص )زأر. زئیر. بانگ کردن شیر به صدائی دون زئیر و غرش و نزدیک به ناله و انین. بانگ کردن شیر. ( از منتهی الارب ). بانگ کردن آدمی و خر و شیر. رجوع به نهات و نیز رجوع به اقرب الموارد و متن اللغة شود. || دم سرد و ناله برآوردن. ( منتهی الارب ). زحیر. ( از متن اللغة ). رجوع به نهات شود. || ( اِ ) صدائی که از سینه برآید شبیه زحیر. ( از متن اللغة ). بانگ شیر. ( مهذب الاسماء ). بانگ نرم اشتر. ( از فرهنگ خطی ).

نهیة. [ ن ُه ْ ی َ ] ( ع اِ ) خرد. ( ترجمان علامه جرجانی ص 101 ) ( منتهی الارب ) ( دهار ) ( مهذب الاسماء ). عقل. ( منتهی الارب ) ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). ج ، نُهی ̍. || سوراخ. سرمیخ. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). سوراخی که در سر میخ است برای گذراندن ریسمان. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). || غایت چیزی و پایان آن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).غایت و نهایت هرچیز. ( از متن اللغة ). || ( اِمص ) بازداشت. ( منتهی الارب ). اسم است از نَهْی ْ. ( ازمتن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به نَهْی ْ شود.

نهیة. [ ن ِهَْ ی َ ] ( ع ص ) ناقة نهیة؛ ناقه نیک فربه. ( منتهی الارب ). بغایت فربهی و چاقی رسیده . ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). نَهّیَة. ( متن اللغة ).

نهیة. [ ن َ هی ی َ ] ( ع ص ) ناقة نهیة؛ناقه به پایان فربهی رسیده. ( منتهی الارب ). نِهیَة. به غایت چاقی رسیده . ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). || جزور نهیة؛ ضخمة سمینة. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). شتر کشتنی ستبر و فربه. ( ناظم الاطباء ). درشت اندام و فربه.

فرهنگ فارسی

زار ٠ زئیر ٠ بانگ کردن شیر بصدائی دون زئیر و غرش و نزدیک به ناله و انین ٠ بانگ کردن شیر ٠ بانگ کردن آدمی و خر و شیر ٠ یا دم سرد و ناله بر آوردن ٠ زحیر ٠ یا صدائی که از سینه بر آید شبیه زحیر ٠ بانگ شیر ٠ بانگ نرم اشتر ٠

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی نُهِیتُ: نهی شدم
ریشه کلمه:
نهی (۵۶ بار)

«نُهِیْتُ» (ممنوع شده ام) از مادّه «نَهْی» که به صورت فعل ماضی مجهول آورده شده، اشاره به این است که: ممنوع بودن پرستش بت ها چیز تازه ای نیست بلکه همواره چنین بوده و خواهد بود.

پیشنهاد کاربران

بپرس