نهوده

لغت نامه دهخدا

( نهودة ) نهودة. [ ن ُ دَ ] ( ع مص ) تناور شدن اسب. ( تاج المصادر بیهقی ). بزرگ شدن اسب. ( زوزنی ). نهد گردیدن اسب. ( منتهی الارب ) ( از متن اللغة ). خوش هیکل و فربه و درشت اندام شدن اسب. رجوع به نَهد شود.
نهوده. [ ن ُ دَ / دِ ] ( اِ ) زیور و آرایش زنان از قبیل سرآویز و گوشواره و سلسله و حلقه بینی و گلوبند و بازوبند و دست برنجن و انگشتر و خلخال. ( از برهان ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). || هر هفت را نیز گویند که عبارت است از سرمه ، وسمه ، سرخی ، سفیداب ، خال ، زرورق و حنا. ( از برهان ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس