نهو. [ ن َهَْ وْ ] ( ع مص ) لغتی است در نهی. ( متن اللغة ) ( المنجد ) ( اقرب الموارد ). نهی کردن و بازداشتن. رجوع به نَهْی ْ شود.نهو. [ ن َ هَُ وو ] ( ع ص ) بازدارنده. بسیار بازدارنده. ( از منتهی الارب ). نهی کننده. ( ناظم الاطباء ).