نهلان

لغت نامه دهخدا

نهلان. [ ن َ ] ( ع ص ) آب خورنده. ( منتهی الارب ). شارب. ( اقرب الموارد ). || سیراب. ( منتهی الارب ). ریان. ج ، نهلی. ( اقرب الموارد ) ( متن اللغة ). || تشنه. ( منتهی الارب ). عطشان. ( اقرب الموارد ) ( متن اللغة ). ج ، نَهلی ̍.

پیشنهاد کاربران

پسره یادختر
عرب ها به اوج خستگی، ناامیدى ومایوس شدن میگن :"نَهلان"
یعنى: تهِ ته غم!🖤

بپرس