نهضت نامه های ابریشمی حرکتی سیاسی و مذهبی بود که به وسیلهٔ شخصی به نام محمود الحسن دیوبندی مشهور به شیخ الهندی بر ضد انگلیسی ها در هندوستان و شبه قاره صورت پذیرفت که دامنهٔ آن تا افغانستان و ایران کشیده شد. وی تحت تأثیر افکار سلف و گرایانه رهبران مدرسهٔ دیوبند هند قرار داشت و چون مکاتبات و نامه های رهبران این حرکت، بر روی پارچه هایی از جنس ابریشم نوشته می شد، این جنبش به نام نهضت نامه های ابریشمی نامیده شده است. این حرکت در جنگ جهانی اول با تأثیرپذیری از اتحاد عثمانیان و آلمانی ها، فعالیت هایی را به نفع آلمانی ها وعلیه منافع بریتانیا در منطقه خاورمیانه و هند انجام داد و عاقبت با کشف برخی از نامه های آنان توسط مأموران اداره و اطلاعات پنجاب وابسته به سازمان مخفی انگلیس، فعالیت های آنان فاش و ضربه هایی بر آنان وارد گردید. این حرکت به وسیلهٔ برخی از رهبران ناراضی مدرسهٔ دیوبند شکل گرفت که در آینده بیشترین تأثیرات را بر شکل گیری تفکرات مسلمانان شبه قاره گذاشت. نهضت نامه های ابریشمی توانست در ایران و افغانستان نیز هوادارانی پیدا کند و منافع انگلیسی ها را به مخاطره افکند. حتی پس از جنگ اول جهانی، نفوذ این گروه و طرز تفکر آنان افزایش بیشتری نیز یافت.
... [مشاهده متن کامل]
مسلمانان هندی در شورش ۱۸۵۷ م/۱۲۷۳ قمری نقش بسیار مهمی را برعهده داشتند؛ اگر چه اولین جرقه های این قیام به وسیلهٔ سربازان هندی زده شد، مسلمانان با دامن زدن به این ناآرامی ها، با سرعت خود رهبری شورش را به دست گرفتند. به همین دلیل اکثر محققان انگلیسی از واژهٔ مسلمان در آن زمان به عنوان عنصر متمرد و یاغی تعبیر نمودند. مسلمانان شورش ۱۸۵۷ را به قیامی جهت سرنگونی حکومت بریتانیا در هند تبدیل کردند. آنان پس از این شورش به نحو معجزه آسایی متحد شدند و در ژوئیه و سپتامبر ۱۸۵۷ دربرخی نقاط، قیام مسلحانهٔ شدیدی بر ضد بریتانیا تدارک دیدند و مسلمانی به نام و مصطفی در اسنوت به کمک یاران خویش، خسارت های قابل توجهی به انگلیسی ها وارد آورد. در جریان انقلاب، تمامی قشرهای مسلمان از طبقات مختلف جامعه و اقوام گوناگون برای سرنگونی بریتانیا همداستان شده بودند. به دلیل شرکت گستردهٔ مسلمانان در شورش هند، انگلیسی ها پس از سرکوب آن، سخت گیری بر مسلمانان را نسبت به هندوها شدت دادند و با تحت نظر گرفتن مسلمانان لحظه به لحظه بر فشارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خود افزودند. آنان اعضای خانوادهٔ بهادرشاه حکمران وقت از سلسلهٔ مغولان هند را اعدام و قتل عام کردند و بهادرشاه را به رانگون تبعید نمودند. مسلمانان شبه قاره پس از شورش خونین ۱۸۵۷ بر خلاف هندوها و سایر اقوام آنجا به مبارزه علیه بریتانیا ادامه دادند و با تأثیرپذیری از حوادث و وقایع صدر اسلام و سایر اندیشه های اسلامی همچون تبلیغ، هجرت و جهاد، اقتدار بریتانیا را در منطقه به چالش کشیدند. یکی از اولین حرکت های اعتراضی علیه انگلیسی ها در هندوستان، قیام اهالی ایالت «اود» بود. در سال ۱۱۲۰/۱۷۰۸ هجری دولت اود به وسیلهٔ میرمحمدامین نیشابوری ملقب به سعادت خان و برهان الملک تشکیل گردید. او به خانواده ای از سادات محترم نجف تعلق داشت که به وسیلهٔ شاه اسماعیل صفوی در خراسان در منصب قضاوت منصوب شد و بعدها به هندوستان مهاجرت کرد و پایه های حکومت خاندان نیشابوری اود را بنا نهاد. «بزودی با مهاجرت شیعیان کشمیر و سایر نقاط هند، سرزمین اود به کانون تشیع در هند تبدیل شد و همپای آن پوشاک و زبان و فرهنگ ایرانی رواج یافت. سرزمین اود همزمان با انقلاب هند، مورد هجوم انگلیسی ها قرار گرفت و اهالی اود دست به قیام زدند. رهبری انقلاب اود با احمد شاه مولوی، روحانی شهر فیض آباد بود که یک روحانی شجاع و محبوب و شیعی بود و و بیگم حضرت محل همسر وجید علی شاه ( ۱۸۴۸/۱۸۵۶ ) آخرین حکمران اود نیز، انقلاب را همراهی می کرد. مولوی احمد الله پس از جنگ های بسیاری علیه سلطهٔ انگلیس، به شهادت رسید و بیگم حضرت در رأس نیروهای خود به جنگ و گریز با نیروهای انگلیسی ادامه داد و عاقبت به نپال پناهنده شد. در تاریخ هند، این زن شجاع شیعه را به عنوان قهرمانی بزرگ ستوده اند. قیام شیعیان اود و دخالت و مشارکت آنان علیه سلطهٔ انگلیس، باعث گردید انگلیسی ها در صدد انقراض این دولت شیعه تبار برآیند. می توان گفت بنیان گذار حرکت های ضد سلطهٔ استعماری در هندوستان نیز، شیعیان بودند و از بین رفتن این سلسلهٔ حکومتی و انضمام اود به مستملکات بریتانیا را یکی از علل اصلی انقلاب هندوستان در سال ۱۸۵۷ می دانند. شهرهای لکهنو و کانپور ( Cawnpore ) در منطقهٔ اود از کانون های اصلی انقلاب و شورش بزرگ هند بودند و آنان سخت ترین مقاومت ها را در برابر تهاجم ارتش انگلیس ابراز داشتند. سابقهٔ مبارزه و جهاد اسلامی در هندوستان به قرن هجدهم میلادی برمی گردد. از این سال ها و در راستای هم، شیعیان و اهل سنت، مبارزه علیه سلطهٔ انگلستان را آغاز کردند. شاه ولی الله دهلوی یکی از علمای هند در نامه ای از احمدشاه ابدالی ( حکمران افغانستان ) دعوت کرد در راستای انجام فریضهٔ جهاد به هند حمله نماید و مسلمانان آنجا را از دست کفار رها سازد. فرزند وی شاه عبدالعزیز دهلوی، فتوایی مبنی بر دارالحرب بودن سرزمین هند صادر کرد و با این عمل از سال ۱۸۰۳ م / ۱۲۱۸ هجری سنگ بنای نهضت اسلامی هند را پایه ریزی نمود که قبل از شورش بزرگ هند که در سال ۱۸۵۷ م/۱۲۷۳ هجری به وقوع پیوست، مبارزاتی علیه انگلیسی ها شکل گرفت. شخصی به نام احمد شاه، نبردهای متعددی را در پیشاور به وجود آورد و تلفات قابل توجهی به نیروهای بریتانیایی وارد نمود؛ اما سرانجام با لشکر کشی گستردهٔ ارتش بریتانیا به مناطق سکونت وی، حرکت وی پایان پذیرفت. سید احمدشاه از سادات شهر بریلی هند است که تبارش با ۳۶ واسطه به امام حسن مجتبی ( ع ) می رسد. وی در زمرهٔ شاگردان شاه عبدالعزیز دهلوی جای گرفت. او برای ادامهٔ تحصیل به دهلی عزیمت کرد و به سید احمد برلوی مشهور گردید و شاگرد برجسته ای گردید. وی اولین روحانی مسلمان شناخته می شود که فتوای جهاد علیه استعمار بریتانیا را صادر کرد و از سال ۱۸۱۷ سفرهای تبلیغی در هند را آغاز کرد و مسلمانان را به بازگشت به اسلام اصیل و اعادهٔ اعتبار و اقتدار گذشته دعوت نمود. وی گروه «طریقت محمدیه» را تأسیس کرد. با شکست شورش هند، برخی از افراد مانند مولانا محمد قاسم نانوتوی و مولانا رشید احمد گنگوزهی در تاریخ ۱۸۶۷ م/۱۲۸۴ هجری در شهر دیوبند در نزدیکی دهلی، بنای مدرسه ای را ریختند که در آینده تأثیر زیادی بر تفکرات مسلمانان شبه قاره و منطقه بر جای نهاد. این مدرسهٔ شبانه روزی «دارالعلوم دیوبند» نام گرفت. آنان گروه های بسیاری را علیه حکومت بریتانیا در هند تربیت کردند و به زودی افکار رهبران مدرسهٔ دیو بند در سرزمین های دیگر گسترده شد و قیام هایی را به وجود آورد. این حرکت ها نشان می دهد در بین شیعیان و اهل سنت شبـه قاره، یک درد و تنفر مشترک نسبت به تسلط انگلیسی ها وجود داشته که در نهایت منجر به قیام ۱۸۵۷ هند گردید؛ گرچه این قیام به وسیلهٔ انگلیسی ها سرکوب شد، زمینه های شکل گیری نهضت ها و حرکت هایی شد که همزمان با جنگ جهانی اول، دوباره خود را نشان داد.
... [مشاهده متن کامل]
مسلمانان هندی در شورش ۱۸۵۷ م/۱۲۷۳ قمری نقش بسیار مهمی را برعهده داشتند؛ اگر چه اولین جرقه های این قیام به وسیلهٔ سربازان هندی زده شد، مسلمانان با دامن زدن به این ناآرامی ها، با سرعت خود رهبری شورش را به دست گرفتند. به همین دلیل اکثر محققان انگلیسی از واژهٔ مسلمان در آن زمان به عنوان عنصر متمرد و یاغی تعبیر نمودند. مسلمانان شورش ۱۸۵۷ را به قیامی جهت سرنگونی حکومت بریتانیا در هند تبدیل کردند. آنان پس از این شورش به نحو معجزه آسایی متحد شدند و در ژوئیه و سپتامبر ۱۸۵۷ دربرخی نقاط، قیام مسلحانهٔ شدیدی بر ضد بریتانیا تدارک دیدند و مسلمانی به نام و مصطفی در اسنوت به کمک یاران خویش، خسارت های قابل توجهی به انگلیسی ها وارد آورد. در جریان انقلاب، تمامی قشرهای مسلمان از طبقات مختلف جامعه و اقوام گوناگون برای سرنگونی بریتانیا همداستان شده بودند. به دلیل شرکت گستردهٔ مسلمانان در شورش هند، انگلیسی ها پس از سرکوب آن، سخت گیری بر مسلمانان را نسبت به هندوها شدت دادند و با تحت نظر گرفتن مسلمانان لحظه به لحظه بر فشارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خود افزودند. آنان اعضای خانوادهٔ بهادرشاه حکمران وقت از سلسلهٔ مغولان هند را اعدام و قتل عام کردند و بهادرشاه را به رانگون تبعید نمودند. مسلمانان شبه قاره پس از شورش خونین ۱۸۵۷ بر خلاف هندوها و سایر اقوام آنجا به مبارزه علیه بریتانیا ادامه دادند و با تأثیرپذیری از حوادث و وقایع صدر اسلام و سایر اندیشه های اسلامی همچون تبلیغ، هجرت و جهاد، اقتدار بریتانیا را در منطقه به چالش کشیدند. یکی از اولین حرکت های اعتراضی علیه انگلیسی ها در هندوستان، قیام اهالی ایالت «اود» بود. در سال ۱۱۲۰/۱۷۰۸ هجری دولت اود به وسیلهٔ میرمحمدامین نیشابوری ملقب به سعادت خان و برهان الملک تشکیل گردید. او به خانواده ای از سادات محترم نجف تعلق داشت که به وسیلهٔ شاه اسماعیل صفوی در خراسان در منصب قضاوت منصوب شد و بعدها به هندوستان مهاجرت کرد و پایه های حکومت خاندان نیشابوری اود را بنا نهاد. «بزودی با مهاجرت شیعیان کشمیر و سایر نقاط هند، سرزمین اود به کانون تشیع در هند تبدیل شد و همپای آن پوشاک و زبان و فرهنگ ایرانی رواج یافت. سرزمین اود همزمان با انقلاب هند، مورد هجوم انگلیسی ها قرار گرفت و اهالی اود دست به قیام زدند. رهبری انقلاب اود با احمد شاه مولوی، روحانی شهر فیض آباد بود که یک روحانی شجاع و محبوب و شیعی بود و و بیگم حضرت محل همسر وجید علی شاه ( ۱۸۴۸/۱۸۵۶ ) آخرین حکمران اود نیز، انقلاب را همراهی می کرد. مولوی احمد الله پس از جنگ های بسیاری علیه سلطهٔ انگلیس، به شهادت رسید و بیگم حضرت در رأس نیروهای خود به جنگ و گریز با نیروهای انگلیسی ادامه داد و عاقبت به نپال پناهنده شد. در تاریخ هند، این زن شجاع شیعه را به عنوان قهرمانی بزرگ ستوده اند. قیام شیعیان اود و دخالت و مشارکت آنان علیه سلطهٔ انگلیس، باعث گردید انگلیسی ها در صدد انقراض این دولت شیعه تبار برآیند. می توان گفت بنیان گذار حرکت های ضد سلطهٔ استعماری در هندوستان نیز، شیعیان بودند و از بین رفتن این سلسلهٔ حکومتی و انضمام اود به مستملکات بریتانیا را یکی از علل اصلی انقلاب هندوستان در سال ۱۸۵۷ می دانند. شهرهای لکهنو و کانپور ( Cawnpore ) در منطقهٔ اود از کانون های اصلی انقلاب و شورش بزرگ هند بودند و آنان سخت ترین مقاومت ها را در برابر تهاجم ارتش انگلیس ابراز داشتند. سابقهٔ مبارزه و جهاد اسلامی در هندوستان به قرن هجدهم میلادی برمی گردد. از این سال ها و در راستای هم، شیعیان و اهل سنت، مبارزه علیه سلطهٔ انگلستان را آغاز کردند. شاه ولی الله دهلوی یکی از علمای هند در نامه ای از احمدشاه ابدالی ( حکمران افغانستان ) دعوت کرد در راستای انجام فریضهٔ جهاد به هند حمله نماید و مسلمانان آنجا را از دست کفار رها سازد. فرزند وی شاه عبدالعزیز دهلوی، فتوایی مبنی بر دارالحرب بودن سرزمین هند صادر کرد و با این عمل از سال ۱۸۰۳ م / ۱۲۱۸ هجری سنگ بنای نهضت اسلامی هند را پایه ریزی نمود که قبل از شورش بزرگ هند که در سال ۱۸۵۷ م/۱۲۷۳ هجری به وقوع پیوست، مبارزاتی علیه انگلیسی ها شکل گرفت. شخصی به نام احمد شاه، نبردهای متعددی را در پیشاور به وجود آورد و تلفات قابل توجهی به نیروهای بریتانیایی وارد نمود؛ اما سرانجام با لشکر کشی گستردهٔ ارتش بریتانیا به مناطق سکونت وی، حرکت وی پایان پذیرفت. سید احمدشاه از سادات شهر بریلی هند است که تبارش با ۳۶ واسطه به امام حسن مجتبی ( ع ) می رسد. وی در زمرهٔ شاگردان شاه عبدالعزیز دهلوی جای گرفت. او برای ادامهٔ تحصیل به دهلی عزیمت کرد و به سید احمد برلوی مشهور گردید و شاگرد برجسته ای گردید. وی اولین روحانی مسلمان شناخته می شود که فتوای جهاد علیه استعمار بریتانیا را صادر کرد و از سال ۱۸۱۷ سفرهای تبلیغی در هند را آغاز کرد و مسلمانان را به بازگشت به اسلام اصیل و اعادهٔ اعتبار و اقتدار گذشته دعوت نمود. وی گروه «طریقت محمدیه» را تأسیس کرد. با شکست شورش هند، برخی از افراد مانند مولانا محمد قاسم نانوتوی و مولانا رشید احمد گنگوزهی در تاریخ ۱۸۶۷ م/۱۲۸۴ هجری در شهر دیوبند در نزدیکی دهلی، بنای مدرسه ای را ریختند که در آینده تأثیر زیادی بر تفکرات مسلمانان شبه قاره و منطقه بر جای نهاد. این مدرسهٔ شبانه روزی «دارالعلوم دیوبند» نام گرفت. آنان گروه های بسیاری را علیه حکومت بریتانیا در هند تربیت کردند و به زودی افکار رهبران مدرسهٔ دیو بند در سرزمین های دیگر گسترده شد و قیام هایی را به وجود آورد. این حرکت ها نشان می دهد در بین شیعیان و اهل سنت شبـه قاره، یک درد و تنفر مشترک نسبت به تسلط انگلیسی ها وجود داشته که در نهایت منجر به قیام ۱۸۵۷ هند گردید؛ گرچه این قیام به وسیلهٔ انگلیسی ها سرکوب شد، زمینه های شکل گیری نهضت ها و حرکت هایی شد که همزمان با جنگ جهانی اول، دوباره خود را نشان داد.