نهبت

لغت نامه دهخدا

نهبت. [ ن ُ ب َ ] ( ع اِ ) نهبة. رجوع به نُهبَة شود. || تقسیم دایره منطقةالبروج به نُه قسمت و هر یک از آن قسمت ها را به یکی از ستاره های آن منسوب کردن. ( ناظم الاطباء )؟ رجوع به نه بهر شود. || بسیار بزرگ و کلان و بیرون از اندازه. ( ناظم الاطباء )؟

نهبة. [ ن َ / ن ُ ب َ ] ( ع اِمص ) غارت. ( منتهی الارب ). غارتگری. ( ناظم الاطباء ). اسم است از نهب. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). نهبی. نهیبی. ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) هرچه به غارت بیارند. ( مهذب الاسماء ). غارت کرده. ( دستورالاخوان ). اسم است منهوب را. ( از اقرب الموارد ). نهبی. نهیبی. ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس