لغت نامه دهخدا
نهب. [ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان افشاریه بخش آوج شهرستان قزوین در 45 هزارگزی شمال شرقی آوج و در جلگه سردسیری واقع است و 298 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه خررود، محصولش غلات و کشمکش و بادام ، شغل اهالی زراعت و قالی و جاجیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) بقهر و غلبه گرفتن غنیمت گرفتن غارت کردن . ۲ - ( اسم ) غنیمت گیری غرت : (( همه در معرض قتل واسرو در نهاب نهب و فتک ... ) ) ۳ - (اسم ) آنچه بغارت برده شود غنیمت : جمع : نهاب.
غنیمت . یا هر چه بغارت آورده شود . آنچه بغارت بیارند . غارتی . منهوب . یا غارت . سلب . قهر غلبه بر مال . یغما تاراج . تالان . اغاره .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
گویش مازنی
دانشنامه عمومی
نِهِب یا نی هور نام فرعونی در پیش دودمانی مصر باستان بود. پادشاهی او در نخن، که بعدها با نام هیرکانوپولیس شناخته شد، بنیان گذاشته شد. او مانند پیشینیان خود ممکن است یا یک پادشاه اسطوره ای، [ ۲] و یا یک شخصیت خیالی باشد. [ ۳] [ ۴]
wiki: نهب
نهب (تاکستان). نُهُب یک منطقهٔ مسکونی در ایران است که در دهستان دودانگه سفلی واقع شده است. وضع طبیعی روستای نُهُب دهستان دودانگه سفلی بصورت دشتی می باشد و از راه جاده آسفالته اصلی حدود ۸۰۰ متر فاصله دارد. گفته می شود تاریخ و قدمت این روستا به دوران کیانیان و سلسله مادها بر می گردد. گویش زبان محلی این روستا به زبان ترکی است و اقوامی از طایفه های بیاتی، یوسفی، آخوندی، یکه زارع و مرادلو می باشند. در قسمت بالا دست روستا با ایجاد سد نهب برای جلوگیری از هدر رفت آبهای سطحی و زیر سطحی ایجاد شده که می تواند به بیش از ۶۸ هزار هکتار از مزارع تامین کننده منابع آبی باشد. [ ۱] نهب ۳۴۱ نفر جمعیت دارد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: نهب (تاکستان)
پیشنهاد کاربران
یک فعل عربی است به معنای به تاراج برد یا غارت کرد
هو
غارت و چپاول.
غارت و چپاول.
غارت، تاراج